سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

جمعه ۳۱ فروردين

صفحه رسمی شاعر عبدالله خسروی (پسر زاگرس)


عبدالله خسروی (پسر زاگرس)

عبدالله خسروی (پسر زاگرس)



ارسال پیام خصوصی
مرا دنبال کنید

تاریخ تولد

:
شنبه ۲۰ اسفند ۱۳۰۰

برج تولد:

برج حوت

گروه

:
افراغ اندیشه

جنسیت

:
مرد

تاریخ عضویت

:
سه شنبه ۱ اسفند ۱۳۹۱

شغل

:
نویسنده و روزنامه نگار

محل سکونت

:
ایلام

علاقه مندی ها

:
ادبیات -موسیقی وسینما-سفر وکوهنوردی

امتیاز

:
۶۰
تا کنون 90 کاربر 200 مرتبه در مجموع از این پروفایل دیدن کرده اند.


درباره من

:
با سلام ...امیدوارم بتوانم با نوشته هام لحظات باارزشی را برایتان به ارمغان بیاورم

اشعار ارسال شده


یکسال گذشت از مرگ پارسال و دیشب زیر نور ماه دردت را باز گریستم آزادی ...
ثبت شده با شماره ۶۶۸۰۶ در تاریخ شنبه ۱۳ مرداد ۱۳۹۷ ۰۱:۵۶    نظرات: ۱۰

وقت آن رسیده بعضی واژه ها را غلط نوشت ...
ثبت شده با شماره ۵۳۳۵۰ در تاریخ جمعه ۸ بهمن ۱۳۹۵ ۱۱:۳۹    نظرات: ۳

تا اینکه آمد ابری از دوردست ها ...
ثبت شده با شماره ۴۹۸۱۰ در تاریخ دوشنبه ۸ شهريور ۱۳۹۵ ۱۹:۵۲    نظرات: ۴

وقت آنست رگ ظلم را زد ...
ثبت شده با شماره ۴۷۹۴۸ در تاریخ جمعه ۲۸ خرداد ۱۳۹۵ ۱۴:۰۸    نظرات: ۶

نیمه های شب دلم پر میشود از خیال ...
ثبت شده با شماره ۴۷۷۹۱ در تاریخ يکشنبه ۲۳ خرداد ۱۳۹۵ ۱۴:۲۱    نظرات: ۴

مجموع ۲۰۴ پست فعال در ۴۱ صفحه

مطالب ارسالی در وبلاگ شاعر عبدالله خسروی (پسر زاگرس)



روسیاه ...نوشته عبدالله خسروی(پسرزاگرس)
فاصله زیادی تا خانه دوست بالاشهری واعیان نشینش داشت ..بالاخره ظهر با کلی دعوا وتوپ وتشر از مادرش پول گرفته بود تا واسه دوستش که جشن تولد گرفته بود&nb
چهارشنبه ۲۳ اسفند ۱۳۹۱ ۲۱:۰۶    نظرات: ۷


مثل همه پنج شنبه ها داشت از مزار شهدای گمنام برمیگشت ...به آنها انس گرفته بود واین بی ربط به مفقودالاثر بودن برادرشهیدش نبود ..سالها پیش که جنگ بود واو تازه بدنیا آمده بود برادرش برای آخرین بار
شنبه ۱۹ اسفند ۱۳۹۱ ۱۳:۲۰    نظرات: ۵


سایه دوست ...نوشته :پسرزاگرس
آدمی بی دین ولاقید بود و همیشه وجود خدا را انکار میکرد ...هرچی همه تو گوشش میخواندند که افکارش اشتباهه و تو راه بدی قرار گرفته فایده ای نداشت... تو کار قاچاق وع
شنبه ۱۲ اسفند ۱۳۹۱ ۰۱:۲۶    نظرات: ۲


بی معرفت نوشته :پسر زاگرس
آنشب هم همراه چند نفر از دوستان بالاشهریش داشت  از مهمانی مجلل وپرهزینه پولدارترین دوستش برمیگشت ...امیر باوجود اینکه پدرش یک کارمند ساده بود و وضع متوسطی داش
يکشنبه ۶ اسفند ۱۳۹۱ ۲۳:۱۳    نظرات: ۱


دلقک :نوشته ...پسرزاگرس
برای هزارمین بار بود که پسر بر سر پدر فریاد میکشیدوبخاطر شغلش او را موجب سرافکندی خود میان دوستانش میدانست ...
پدرش بقول دوستانش دلقکی مسخره بود ودر سیرک وسالنه
پنجشنبه ۳ اسفند ۱۳۹۱ ۲۰:۵۵    نظرات: ۵
مجموع ۱۳۵ پست فعال در ۲۷ صفحه
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
1