صفحه رسمی شاعر محسن گودرزی
|
 محسن گودرزی |
تاریخ تولد: | شنبه ۹ خرداد ۱۳۶۰ |
برج تولد: |  |
جنسیت: | مرد |
تاریخ عضویت: | شنبه ۶ خرداد ۱۴۰۲ | شغل: | بدون اطلاعات |
محل سکونت: | یزدانشهر |
علاقه مندی ها: | بدون اطلاعات |
امتیاز : | ۹۳۱ |
| تا کنون 49 کاربر 145 مرتبه در مجموع از این پروفایل دیدن کرده اند. |
درباره من:
یا کریم ،شکوه ات بابت چیست؟
زهره آن، مطرب دهر چنگ در دست گرفت. |
|
|
|
اشعار ارسال شده
ثبت شده با شماره ۱۲۷۹۸۴ در تاریخ جمعه ۴ اسفند ۱۴۰۲ ۲۳:۵۲
نظرات: ۳۸
|
|
|
مگو دیگری چون است و چرا؟ ...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۲۷۸۶۳ در تاریخ دوشنبه ۳۰ بهمن ۱۴۰۲ ۰۹:۲۳
نظرات: ۲۴
|
|
|
دلم از غم خون است امشب ...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۲۷۷۲۴ در تاریخ دوشنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۲ ۲۰:۵۱
نظرات: ۳۹
|
|
|
گویند که بزرگان در پی نام و ... ...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۲۷۶۵۵ در تاریخ شنبه ۲۱ بهمن ۱۴۰۲ ۱۵:۱۸
نظرات: ۲۶
|
|
|
در مکر این زمانه جانا مانده بودم ...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۲۷۶۱۳ در تاریخ پنجشنبه ۱۹ بهمن ۱۴۰۲ ۲۱:۵۱
نظرات: ۲۳
| مجموع ۴۰ پست فعال در ۸ صفحه |
مطالب ارسالی در وبلاگ شاعر محسن گودرزی
|
|
|
![]()
تمام نشانه ها از شکستن غرور تو خبر می‌دهند و تمام فرشته ها از تو مراقبت خواهند کرد. اگر دست در دستان او دهی. سخت است ولی چه فرقی میکند .مگر داشتن استقلال غرور است.مگر شکستن باور های غلط و کاشتن ب
|
|
سه شنبه ۱۶ خرداد ۱۴۰۲ ۰۳:۱۵
نظرات: ۱۲
|
|
|
![]()
جایی خواندم که تصمیم گرفتن یعنی آماده سازی روح برای کسب اقتدار و منظم کردن درون.خیلی تاثیر گذاره.ولی تمام عرفا و فضلا و دین و مذهب همش برای تزکیه روح آمده پس چرا نتوانسته تا حالا به نتیجه برسه.تا حالا
|
|
يکشنبه ۱۴ خرداد ۱۴۰۲ ۰۲:۱۷
نظرات: ۲
|
|
|
![]()
...راکی به نزدیکی من رسید.و حالا برادرم دارد با موبایل عکس راکی رو که در بغل من بود برای دخترم می‌فرسته.گاهی اتفاقات خارج از تصور ماست.و حالا دارم به این فکر میکنم که چرا تمامیه سگ ها به من احترا
|
|
پنجشنبه ۱۱ خرداد ۱۴۰۲ ۲۱:۳۰
نظرات: ۰
|
|
|
![]()
باز افکارم آمد و ذهن خاموش مرا روشن کرد .من چکار کنم کجا برم و..... حال با خودم هم غریبه هستم .نمیدانم کیستم چرا بدون درک از خودم کار خودم رو انجام میدم.تمام درد ها و زخم ها گویی در این لحظه کم رنگتری
|
|
چهارشنبه ۱۰ خرداد ۱۴۰۲ ۱۵:۴۶
نظرات: ۱۰
|
|
|
![]()
..خوابیدم در خواب پیر مردی از پشت به شانه من زد.در حال دور شدن به من تبریک گفت.من ندیدمش ولی فکر کنم خیام بود،,!.فردا آن روز برادرم مرا به باغچه زیبای خود دعوت کرد.ولی چه فایده چون من از سگ نگهبان برا
|
|
چهارشنبه ۱۰ خرداد ۱۴۰۲ ۱۵:۴۵
نظرات: ۰
| مجموع ۳۵ پست فعال در ۷ صفحه |
