صفحه رسمی شاعر محسن گودرزی
|
محسن گودرزی
|
تاریخ تولد: | شنبه ۹ خرداد ۱۳۶۰ |
برج تولد: | |
جنسیت: | مرد |
تاریخ عضویت: | شنبه ۶ خرداد ۱۴۰۲ | شغل: | شاعر بیکار |
محل سکونت: | یزدانشهر |
علاقه مندی ها: | تخته نرد |
امتیاز : | ۱۱۷۷ |
تا کنون 62 کاربر 193 مرتبه در مجموع از این پروفایل دیدن کرده اند. |
درباره من: دیپلم ریاضی فیزیک نظام قدیم.
فوق دیپلم عمران کاردانی فنی ساختمان.دانشگاه آزاد ایلام.
پایان خدمت صفر هشت بلوچستان خاش. |
|
|
|
اشعار ارسال شده
ثبت شده با شماره ۱۳۴۵۵۶ در تاریخ حدود ۱ ماه پیش
نظرات: ۹
ثبت شده با شماره ۱۳۴۴۳۴ در تاریخ يکشنبه ۲۵ آذر ۱۴۰۳ ۰۱:۳۹
نظرات: ۶
ثبت شده با شماره ۱۳۴۲۷۶ در تاریخ شنبه ۱۷ آذر ۱۴۰۳ ۲۰:۲۸
نظرات: ۱۳
ثبت شده با شماره ۱۲۷۹۸۴ در تاریخ جمعه ۴ اسفند ۱۴۰۲ ۲۳:۵۲
نظرات: ۴۲
|
|
مگو دیگری چون است و چرا؟ ...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۲۷۸۶۳ در تاریخ دوشنبه ۳۰ بهمن ۱۴۰۲ ۰۹:۲۳
نظرات: ۲۴
مجموع ۴۸ پست فعال در ۱۰ صفحه |
مطالب ارسالی در وبلاگ شاعر محسن گودرزی
|
|
میدونی بختیار ی روز اینقدر دلم از این روزگار گرفته بود که گفتم خدا میشه دیگه کاری به من نداشته باشی من با شیطون راحتترم. ب؛ اتفاقا تو ی جلسه ی شهر دور مشارکت یکی
|
|
|
|
سلام آقای شهردار چرا تسویه حساب ی خونه نوساز اینقدر باید طول بکشه و بر خلاف قانون جریمه سنگین ببندید و اذیت کنید ؟ ش؛شماره تو بنویس پیگیری میکنم زنگت میزنم . آقای شهردار منم هرکسی
|
|
|
|
میدونی ترس تمام وجودم رو گرفته بود یادم افتاد که ترس ریشه ضعفه جایی خونده بودم که هر وقت ترسیدی ببین این کیه که تو رو میترسونه کجاست چرا خودش نیست فقط اسباب ترس وجود داره کمی دقت کن، دقت کردم،خوردم زم
|
|
|
|
یکی بود یکی نبود زیر گنبد خدا غیر از خودش هیشکی نبود . یکی بود عاشق و یکی دیگه مجنون او این دوتا یکی بودن .ی روزی پای نهار ی جناقی میشکنن . مثلاً یارم تو را فراموش. حالا هر
|
|
|
|
ب؛چرا؟ م :ی چند وقتی استراحت کنیم خسته شدیم . میگن مجبور نیستی کاری و که دوست نداری انجام بدی! .این تنها راهشه. دیدی نصرالله رادش تو برنامه بگو بخند گفت :دوست ندارم سفید بدم
|
|
مجموع ۴۷ پست فعال در ۱۰ صفحه |