سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

به ياد داشته باشيد كه هر گاه از دست كسي خشمگين و يا برآشفته شديد، اين، قوانين فردي شما است كه ناآرام تان كرده است، نه رفتار طرف مقابل. آنتونی رابینز

دوشنبه ۱۱ فروردين

صفحه رسمی شاعر نیما ولی زاده


نیما ولی زاده

نیما ولی زاده



ارسال پیام خصوصی
مرا دنبال کنید

تاریخ تولد

:
پنجشنبه ۱۹ شهريور ۱۳۷۱

برج تولد:

 سنبله

جنسیت

:
بدون اطلاعات

تاریخ عضویت

:
يکشنبه ۲۴ ارديبهشت ۱۴۰۲

شغل

:
بدون اطلاعات

محل سکونت

:
بدون اطلاعات

علاقه مندی ها

:
بدون اطلاعات

امتیاز

:
۴۱۷
تا کنون 45 کاربر 93 مرتبه در مجموع از این پروفایل دیدن کرده اند.

اشعار ارسال شده


مسخِ حقیقت ، دارِ عشق ، واژه اناالحق گفته است / سنگسار کن کفر را ولی گویی خدایت مرده است ...
ثبت شده با شماره ۱۳۵۸۶۳ در تاریخ چهارشنبه ۲۴ بهمن ۱۴۰۳ ۱۳:۳۱    نظرات: ۸

بر دارِ گیسویت به مرگ ، محکوم غزل هایِ هراس / این آخرین غزل ، بنوش ، خونش زِ لبهایِ من است ...
ثبت شده با شماره ۱۳۵۶۳۸ در تاریخ يکشنبه ۱۴ بهمن ۱۴۰۳ ۱۶:۳۸    نظرات: ۹

این خانه زندان است ولی در چکه چکه یِ زمان / من با کدام زبان تو را در واژه تکرارت کنم ...
ثبت شده با شماره ۱۳۵۴۶۳ در تاریخ شنبه ۶ بهمن ۱۴۰۳ ۱۲:۰۵    نظرات: ۶

در مسحِ مه آلودهِ از هراسِ سایه هایِ ترس / معبودِ واژه شد لبی که از لبت بهانه خواست  ...
ثبت شده با شماره ۱۳۵۲۷۰ در تاریخ شنبه ۲۹ دی ۱۴۰۳ ۱۲:۵۵    نظرات: ۶

بانو قدم بگذار تا تن پوشی از نامِ وطن / بر تن بپوشد این جهان ، گمگشته ام در این حصار ...
ثبت شده با شماره ۱۳۵۰۹۳ در تاریخ شنبه ۲۲ دی ۱۴۰۳ ۱۳:۲۵    نظرات: ۶

مجموع ۹۸ پست فعال در ۲۰ صفحه

مطالب ارسالی در وبلاگ شاعر نیما ولی زاده


به همراه رزیتا در دشتی از لاله های وحشی ، قدم میزدم . ساوالان در دوردست خودنمایی میکرد و ابرها ، قله ی او را در هاله ای از راز ، فرو برده بودند . به سمت ساوالان میرفتیم . سرود گات ها نواخته شده بود و
يکشنبه ۷ بهمن ۱۴۰۳ ۰۴:۴۱    نظرات: ۰

زروان در تکرار مانترا نام خویش ، به مراقبه نشست
او ، خود را پرستید و از نیایش نامش ، زمان متولد شد
آینه ای که چهره ی او را در خود بازتاب میداد
او ، به آینه نگاه کرد و از تماشای تصویر
دوشنبه ۲۴ دی ۱۴۰۳ ۰۴:۱۲    نظرات: ۰

شب بود و ماه خونی ، در آسمان میدرخشید . ستارگان بر دامن نور ، بوسه میزدند و در آغوش تاریکی ، آرام میگرفتند . به همراه سایه ام به سمت میتریوم میرفتم . درب ورودی به سمت شرق ، قرار داشت. از شرق بود که خو
دوشنبه ۱۷ دی ۱۴۰۳ ۰۴:۳۰    نظرات: ۰

آناهیتا یشت
در آغاز تنها زروان بود که در ابدیت قدم میزد
زروان نام های بیشمار داشت
نام هایی که پیش از زمان و آنگاه که هنوز جلوه ای وجود نداشت ، او را با آنها میخواندند
نام هایی به و
دوشنبه ۱۴ اسفند ۱۴۰۲ ۱۳:۵۷    نظرات: ۰
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
1