صفحه رسمی شاعر عسل باروتکوبیان
|
عسل باروتکوبیان
|
تاریخ تولد: | يکشنبه ۳ دی ۱۳۸۵ |
برج تولد: | |
جنسیت: | زن |
تاریخ عضویت: | چهارشنبه ۱۴ مهر ۱۴۰۰ | شغل: | بدون اطلاعات |
محل سکونت: | Qazvin |
علاقه مندی ها: | 📷🎧🥋✍🏻 |
امتیاز : | ۲۸ |
تا کنون 16 کاربر 34 مرتبه در مجموع از این پروفایل دیدن کرده اند. |
درباره من: هر آنچه از دل آمد، بر روی صفحه آمد!
#شاعرکوچولو |
|
|
|
اشعار ارسال شده
|
|
من ندارم گله از تو، که خدایی و جهانی
نگویم زِ تو.... ...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۱۰۷۶۳ در تاریخ پنجشنبه ۱۹ خرداد ۱۴۰۱ ۱۷:۴۰
نظرات: ۸
|
|
من همانم که دلم سخت برایت تنگ است
من همانم که این برَ و بیابان منگ است ...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۰۸۷۰۹ در تاریخ شنبه ۶ فروردين ۱۴۰۱ ۱۸:۴۴
نظرات: ۴
|
|
گفتم که در نگاهت، لیلی خود نبینم
گفتی ببخش یارا، در عشق ناتوانم
...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۰۸۵۶۳ در تاریخ يکشنبه ۲۹ اسفند ۱۴۰۰ ۲۱:۳۰
نظرات: ۶
|
|
بمان و دردِ من اندک دوا کن
سپس راهَت زِ راه من سوا کن
بگفتم عاشقت گشتم چه آرام
بگفتی گر شوی عاشق ...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۰۳۶۸۰ در تاریخ يکشنبه ۱۸ مهر ۱۴۰۰ ۰۱:۰۶
نظرات: ۲۳
مطالب ارسالی در وبلاگ شاعر عسل باروتکوبیان
|
|
(تونل اعتقاد) با لبانی خشک و تشنه، پاهای بیحس، جانِ بیحس و کوبشِ قلبی کند، راهِ مستقیم را پیش گرفته بودم و با راه رفتن تقلا میکردم تا زودتر طول این تونلِ بدیُمن را ب
|
|
جمعه ۲۱ آبان ۱۴۰۰ ۲۰:۴۹
نظرات: ۰
|
|
صبح یک روز پاییزی بود! باز مثل همیشه از خواب بیدار شدم و صبحانه خوردم. برای رفتن به مدرسه آماده شدم. صورت مادرم را بوسیدم و از خانه خارج شدم. امروز قرار است پدرم بیاید. کلی ذوق و شوق دارم، ح
|
|
شنبه ۸ آبان ۱۴۰۰ ۰۰:۲۶
نظرات: ۰
|
|
یک قدم جلو آمد و یک قدم عقب رفتم. تیرکمان را در دستش گرفته بود و مدام فشارش میداد. - لعنت بهت! لعنت به دوستیمون، لعنت به اعتمادی که بهت داشتم! دستِ چپش را بر سرش گرفت و نگاه
|
|
چهارشنبه ۲۱ مهر ۱۴۰۰ ۱۴:۵۳
نظرات: ۰
|
|
صدای خنده ها و جیغ هایشان هر لحظه بلند و بلندتر میشد و دیگر کسی اعتراض نمیکرد! چون همه به این کارهایشان عادت کرده بودند. مانلی گیره سری که سلین بشدت آن را دوست داشت برداشته بود و نمید
|
|
دوشنبه ۱۹ مهر ۱۴۰۰ ۰۴:۰۵
نظرات: ۲
|
|
-مامان... مامان کجایی؟ هراسان به دور خود چرخید، نام مادرش را صدا زد و بلند گفت: مامان؟ تروخدا جوابمو بده! کجا رفتی؟ نوری روبهروی چشمانش درخشید که چشمانش را اذیت کرد و توان دید را از آن
|
|
پنجشنبه ۱۵ مهر ۱۴۰۰ ۲۲:۴۶
نظرات: ۰