صفحه رسمی شاعر سحر غزانی
|
سحر غزانی
|
تاریخ تولد: | چهارشنبه ۱ اسفند ۱۳۸۰ |
برج تولد: | |
گروه: | شاعران سپید |
جنسیت: | زن |
تاریخ عضویت: | پنجشنبه ۱۹ تير ۱۳۹۹ | شغل: | دانشجوی روانشناسی/معلم |
محل سکونت: | ساری |
علاقه مندی ها: | یادگرفتن |
امتیاز : | ۲۸۵۱ |
تا کنون 438 کاربر 2935 مرتبه در مجموع از این پروفایل دیدن کرده اند. |
درباره من: خیالی ام که فقط پیراهنِ آدم به تنش کرده است... |
|
|
|
اشعار ارسال شده
|
|
بیا قبل از کوچ رویا
یک بار دیگر
در آغوشِ سحر
خورشید را بیدار کنیم ...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۱۶۱۱۴ در تاریخ چهارشنبه ۷ دی ۱۴۰۱ ۱۰:۵۸
نظرات: ۵۷
|
|
هنوز سطرهایی از خورشید روی زمین جا مانده است... ...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۰۷۸۶۵ در تاریخ جمعه ۶ اسفند ۱۴۰۰ ۲۳:۵۰
نظرات: ۸۹
|
|
میخواستم لبخندم را پرداخت کنم... ...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۰۲۵۶۵ در تاریخ شنبه ۱۳ شهريور ۱۴۰۰ ۰۳:۰۱
نظرات: ۱۰۲
|
|
کاش ساعت فروشی بود تا لحظه دیدنت را میخریدم... ...
|
|
ثبت شده با شماره ۹۸۴۶۱ در تاریخ دوشنبه ۱۳ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۱۴:۱۴
نظرات: ۱۷۲
|
|
در دشتِ فراخِ فراغ از چشمه ی چشمانم اشک میجوشید ...
|
|
ثبت شده با شماره ۹۲۶۳۵ در تاریخ سه شنبه ۴ آذر ۱۳۹۹ ۲۰:۲۴
نظرات: ۳۷۱
مجموع ۱۳ پست فعال در ۳ صفحه |
مطالب ارسالی در وبلاگ شاعر سحر غزانی
|
|
فضایی: یادمه از ریاضی متنفر بود ، زنگایی که ریاضی داشتیم میرفت اخر کلاسو یه دیوان سعدی هم دستش ...دیوونه بود ، بعضی وقتا اونقدر از یک بیت سر ذوق میومد که کتابو محکم میبستو بغل میکرد اون عاشق شعر بودو
|
|
پنجشنبه ۲ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۰۵:۰۴
نظرات: ۲۱
|
|
مورچه : فضایی به نظرت اینجا چه خبره چرا اینقد شلوغه فضایی: نمیدونم..بزار از اون کوتوله که کنار درخته بپرسیم بیا بریم... ببخشید اقای کوتوله کوتوله: چیه؟ فضایی: میشه بگید اینجا
|
|
دوشنبه ۲۳ فروردين ۱۴۰۰ ۱۲:۵۱
نظرات: ۱۱
|
|
فضایی: بهم گفته بود اگه دلت برام تنگ بشه چیکار میکنی؟ گفتم به مورچها نگاه میکنم با صدای بلند خندید و گفت اما روی زمین همه میگفتن وقتی به ماه نگاه میکنم یا خورشید یا گل یا هرچیزی ک
|
|
يکشنبه ۲۲ فروردين ۱۴۰۰ ۱۰:۲۲
نظرات: ۱۸
|
|
فضایی: یه سری چیزا رو اون هیچوقت نمیفهمه مورچه ... مثلا اون از کجا میخواد بفهمه که دیروز که داشتم به رنگهای سیاره مشتری نگاه میکردم با دیدن رنگ خاکی یاد موهاش افتادم رنگ قهوه ایش منو برد سمت چشما
|
|
جمعه ۲۰ فروردين ۱۴۰۰ ۱۴:۰۶
نظرات: ۱۳
|
|
انگار یه قطار داره روی شیارای مغزم راه میره صدای سوتشو کاملا حس میکنم دودش اینقدر زیاده که اومده توی چشمامو قرمزش کرده با مشت چند بار محکم میزنم تو سرم تا شاید چپ کنه و من از سوت و دودش راحت شم ا
|
|
چهارشنبه ۱۸ فروردين ۱۴۰۰ ۰۴:۴۲
نظرات: ۰
مجموع ۲۰ پست فعال در ۴ صفحه |