پنجشنبه ۲۰ دی
|
آخرین اشعار ناب مهرداد عزیزیان
|
چه کُند آن قلمی کز نفست محروم است
جز تو از هر چه نویسد به خدا مذموم است
چه روان قافیه ها در پی هم می آیند
گرچه بی قافیه هم وصفِ تو با مفهوم است
و مرا حاجت کاویدن سر نیست که نیست
چونکه سیمای تو خود منظره ای منظوم است
هرچه نوشیده ام از جامِ جهان من بی تو
همه اتلاف زمان بوده و بس مسموم است
در صفِ قافیه سازان و سخن پردازان
آنکه جز مدح تو گوید به ابد محکوم است
نهراسم که به راهت بدهم دار و ندار
در رهت کولی و آواره شدن مرسوم است
هر غزل چون بِشَود با سرِ زلفت آغاز
شاه بیتش ز سر آغازِ خوشش معلوم است
بی تخلص نکِشد نثرِ جهان بی تو به نظم
که جهان بی تو سرودن غزلی مختوم است
|
|
نقدها و نظرات
|
سپاسگزارم جناب رضوی گرامی دوست دور آشنا🌺🙏 | |
|
سپاس جناب آزادبخت گرامی🌺🙏 | |
|
سپاسگزارم سرکار خانم رضایی گرامی نگاهتان دلنشین است🌺🙏 | |
|
متشکرم جناب انصاری عزیز🌺🙏 | |
|
محسن ابراهیمی عزیز و شیرین قلم سپاس 🌺🙏 | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.