سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 3 آذر 1403
    22 جمادى الأولى 1446
      Saturday 23 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        شنبه ۳ آذر

        دم و ساعت

        شعری از

        مجید فتاحی ( ام اف )

        از دفتر شعروترانه31 نوع شعر ترانه

        ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۲۵ اسفند ۱۳۹۹ ۲۳:۴۳ شماره ثبت ۹۶۶۹۴
          بازدید : ۲۳۲   |    نظرات : ۶

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        آخرین اشعار ناب مجید فتاحی ( ام اف )

        به احساسی که
        ندارم جز تو
        به حسی که
        ندادم جز تو
        حالا چشماتو 
        برام باز کن
        اینا براتو
        خوندم ناز نکن
        دل و احساسی که به تو دارم
        دیگه غیر از تو نمیخوام عشقم
        باید به همه بگی علاقه به تو دارم
        دیگه در آخر تورو میخوام عشقم
        دم و ساعت منو میخواد چک کنه
        با اینکه دوستش دارم منو رنج میده
        حالا دیونه شم میخواد منو ترک کنه
        دم و ساعت منو میخواد چک کنه
        با اینکه دوستش دارم منو رنج میده
        حالا دیونه شم میخواد منو ترک کنه

        زیبای عشق من 
        تویی حس من
        اگه عشق من 
        باشی حساس من
        میخونم عشق من 
        تویی حساس من
        هر جا باشی
        میگم عشق من
        همه جا باشی
        پایتم عشق من
        تو جا داشتی
        تو قلب من
        دم و ساعت منو میخواد چک کنه
        با اینکه دوستش دارم منو رنج میده
        حالا دیونه شم میخواد منو ترک کنه
        دم و ساعت منو میخواد چک کنه
        با اینکه دوستش دارم منو رنج میده
        حالا دیونه شم میخواد منو ترک کنه
        شعر و ترانه جدید ( دم و ساعت ) از m.f
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        چهارشنبه ۲۷ اسفند ۱۳۹۹ ۰۷:۵۶
        درود
        اعیاد شعبانیه مبارک خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        پنجشنبه ۲۸ اسفند ۱۳۹۹ ۱۹:۱۱

        درود
        روز جانباز مبارک
        برای شفای عاجل همه جانبازان عزیز خصوصا ابوی جناب قنبر پور
        سوره حمد را به نیت شفا بخوانیم

        بی دست و پا
        قدیم ها یادش بخیر
        هر بار که نسیم سحری بوی ترا می آورد
        دست و پایم را گم می کردم
        و در طلوع فجر
        دو باره پیدایشان کرده
        با وضو می شستم
        تا آخرین بار
        که دیگر نتوانستم آنها را بیابم
        با خودت برده بودی؟
        بی وفا
        قالم گذاشتی؟
        محمد باقر انصاری دزفولی
        چهارشنبه ۲۷ اسفند ۱۳۹۹ ۰۹:۴۰
        به مهارتی شاعرانتان
        هزاران درودباد
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        مجتبی شهنی
        چهارشنبه ۲۷ اسفند ۱۳۹۹ ۱۹:۰۶
        درود فراوان بر جناب فتاحی بزرگوار
        بسیار
        زیبا
        بود خندانک
        مجتبی شهنی
        چهارشنبه ۲۷ اسفند ۱۳۹۹ ۱۹:۰۶
        خندانک خندانک خندانک
        طوبی آهنگران
        چهارشنبه ۲۷ اسفند ۱۳۹۹ ۲۰:۰۳
        دورود بر شما بزرگوار زیبا
        بود شعر شما
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        نادر امینی (امین)

        یکی از بزرگان اهل شعر درودی فرستاد برمن از روی مهر نبودم لایق حمو ثنای بندگان بباشم حقیری زشرمندگان سرودم تا که سنجم عهد خویش به اشک یتیمان پای افتاده پیش نه من آن نیک سرشتم در این روزگار ولی من کجا وسعدی روشن فکار کنون من درودی فرستم مریم که عادل بود کنیه اش چو عادل هماره بود با همه بنیه اش
        مدینه ولی زاده جوشقان

        تو ای آن که در قلب و روح منی اا خداوند حکمت خدای غنی اا به اطراف خود هم نگاهی بکن اا بتابان بر این سر زمین روشنی مدینه ولی زاده ی
        مریم عادلی

        درود برشما شاعر نیک سرشتتتت کاش دنیااز فکرتان مینوشت
        نادر امینی (امین)

        مرده آن است که نامش به نکویی نبرند ورنه هرمرد تبهکار به جهان زنده بود لیک مرد فداکار فلکی زنده کند دست دردست فقیران دهد و خرج یتیمان بکند این چنین که رسم خردی درجهان زنده بود پیش یزدان همه از فقر وغنیآن برازنده بود نه ستم بیند و نه ستمکار بود عاقبت در پی عقبی رود پا زدنیا بکشد
        مریم عادلی

        دستها خالی اند ازسخا و سلامممممم هیچ چیز پس نجو ای نکومرد تام

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        3