سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

سه شنبه 6 آذر 1403
    25 جمادى الأولى 1446
      Tuesday 26 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        سه شنبه ۶ آذر

        دماغ فیل

        شعری از

        وحید سلیمی بنی

        از دفتر شعرناب نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ جمعه ۱ اسفند ۱۳۹۹ ۱۲:۰۸ شماره ثبت ۹۵۸۳۳
          بازدید : ۴۹۶   |    نظرات : ۳۲

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر وحید سلیمی بنی
        آخرین اشعار ناب وحید سلیمی بنی

        به بامداد رباعی شبی دلیل افتاد
        غلام بچه ی ما از دماغ فیل افتاد
         
        خدای ادویه ی هند فلفل سرخ است
        چگونه بنده به درگاه زنجبیل افتاد
         
        هزارتوی مساحت فقط مثلث نیست
        اگر کسی سر و کارش به مستطیل افتاد
         
        عروض و قافیه ابزار زینت شعر است
        در این میانه چرا بحث دسته بیل افتاد
         
        برای آن که نفهمید و خواست کر باشد
        عجیب نیست که ایراد از این قبیل افتاد
        .
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        شنبه ۲ اسفند ۱۳۹۹ ۰۹:۴۰
        درود استاد عزیز
        بسیار زیبا و دلنشین بود
        مبین مشکلات جامعه و شاعر ها خندانک
        وحید سلیمی بنی
        وحید سلیمی بنی
        شنبه ۲ اسفند ۱۳۹۹ ۱۵:۵۹
        سلام و عرض ادب جناب چشمه عزیز
        خوش آمدید
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد قنبرپور(مازیار)
        جمعه ۱ اسفند ۱۳۹۹ ۲۲:۰۱
        سلام زیبا و کنایه آمیز بود خندانک
        وحید سلیمی بنی
        وحید سلیمی بنی
        شنبه ۲ اسفند ۱۳۹۹ ۱۶:۰۰
        سلام مازیار جان
        ممنونم از همراهیتان
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        مجتبی شفیعی (شاهرخ)
        جمعه ۱ اسفند ۱۳۹۹ ۲۲:۱۳
        سلام
        استاد عزیزم
        خوبید
        ممنون بابت شعر زیبایتان
        .....
        سر شب سر جنگ و تا راج داشت
        سحر گه نه سر تن نه سر تاج داشت.........
        .......
        نمی دونم چرا ادم مغرور میبینم یاد این شعر میافتم
        وحید سلیمی بنی
        وحید سلیمی بنی
        شنبه ۲ اسفند ۱۳۹۹ ۱۶:۰۰
        سلام رفیق عزیزم
        شاهرخ خان
        سپاسگزارم از این که همیشه هستید
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        آرزو نامداری
        جمعه ۱ اسفند ۱۳۹۹ ۲۲:۱۵
        سلام بزرگوار
        زیبا بود سرافراز باشید خندانک خندانک خندانک
        وحید سلیمی بنی
        وحید سلیمی بنی
        شنبه ۲ اسفند ۱۳۹۹ ۱۶:۰۰
        بانو نامداری عزیز
        ممنونم از حضورتان
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        ابراهیم هداوند
        جمعه ۱ اسفند ۱۳۹۹ ۲۳:۱۰
        سلام و عرض ادب و ارادت استاد عزیز
        غزل بسیار زیبا و نافذی‌ است
        دلم میخواست بیشتر در باب این غزل بنویسم اما...
        عجالتا خواندم و لذت بردم
        ارادتمندم
        خندانک
        وحید سلیمی بنی
        وحید سلیمی بنی
        شنبه ۲ اسفند ۱۳۹۹ ۱۶:۰۱
        عرض ادب و ارادت جناب هداوند عزیز
        گاهی سکوت گویای همه چیز است
        ممنونم که تشریف دارید
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        سید محمدرضا لاهیجی
        جمعه ۱ اسفند ۱۳۹۹ ۲۳:۴۷

        بنام او


        و َمَكَروا و َمَكَرَ اللَّهُ ۖ وَاللَّهُ خَيرُ الماكِرينَ



        ج مثلِ جواب

        کَفی که آمد و بی‌جا به چشمِ نیل افتاد

        به تورِ عبرتِ امواجِ بس محیل افتاد

        والسلام
        حمید غرب
        حمید غرب
        شنبه ۲ اسفند ۱۳۹۹ ۱۰:۳۸
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        وحید سلیمی بنی
        وحید سلیمی بنی
        شنبه ۲ اسفند ۱۳۹۹ ۱۶:۰۱
        جناب لاهیجی عزیز
        خوش آمدید
        سپاس از بیتی که مرقوم فرمودید
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        شعله(مریم.هزارجریبی)
        جمعه ۱ اسفند ۱۳۹۹ ۲۳:۵۶
        درود ها استاد سلیمی گرانقدر
        نمیشود بسرایید و زیبا نباشد
        نمیشود از شعرتان لذت نبرد
        واقعا عااالی بود مثل همیشه خندانک خندانک خندانک خندانک
        وحید سلیمی بنی
        وحید سلیمی بنی
        شنبه ۲ اسفند ۱۳۹۹ ۱۶:۰۲
        بانو شعله عزیز
        لطف دارید
        ممنونم از حضورتان
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        مجتبی شهنی
        شنبه ۲ اسفند ۱۳۹۹ ۰۰:۱۳
        سلام درود فراوان بر جناب سلیمی بزرگوار
        بسیار
        عالی
        بود خندانک
        مجتبی شهنی
        شنبه ۲ اسفند ۱۳۹۹ ۰۰:۱۳
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        وحید سلیمی بنی
        وحید سلیمی بنی
        شنبه ۲ اسفند ۱۳۹۹ ۱۶:۰۲
        سلام جناب شهنی عزیز
        خوش آمدید
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد جواد عطاالهی
        شنبه ۲ اسفند ۱۳۹۹ ۰۰:۳۸
        خدای ادویه ی هند فلفل سرخ است
        چگونه بنده به درگاه زنجبیل افتاد

        واقعا چگونه‌ کار به اینجا کشید؟

        درود بر شما جناب سلیمی
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        وحید سلیمی بنی
        وحید سلیمی بنی
        شنبه ۲ اسفند ۱۳۹۹ ۱۶:۰۳
        آقا محمد جواد عزیز
        راستی چطور شد که اینطور شد؟
        ممنونم از حضورتان
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        طوبی آهنگران
        شنبه ۲ اسفند ۱۳۹۹ ۱۴:۳۵
        سلام جناب سلیمی
        بسیار زیبا
        دورود بر شما
        وحید سلیمی بنی
        شنبه ۲ اسفند ۱۳۹۹ ۱۶:۰۳
        سلام و سپاس بانو طوبی عزیز
        خندانک خندانک خندانک
        محمد باقر انصاری دزفولی
        شنبه ۲ اسفند ۱۳۹۹ ۱۶:۵۷
        بداهه ای تقدیم شعر زیبای شما
        استاد بزرگوار
        از خواند شعرت
        قلب‌ من پرید
        بسوی‌ آسمان رهایی
        پر کشید
        به گلزار بهاران رسید
        خندانک خندانک خندانک
        وحید سلیمی بنی
        وحید سلیمی بنی
        چهارشنبه ۶ اسفند ۱۳۹۹ ۱۹:۳۸
        سپاسگزارم جناب دزفولی عزیز
        همراه بزرگوار و بی منت
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        بهروز عسکرزاده
        شنبه ۲ اسفند ۱۳۹۹ ۲۰:۴۰
        سلام
        شعری بی‌نقص است جدای از اینکه متوجه نشدم این شعر دربارۀ کیست و سببش چیست. و به همین خاطر است که "بحث دسته بیل [و] ایراد از این قبیل..." را درک نکرده، به ناچار دچارِ زیر سبیلی‌شان کردم... چنین مفاهیم با قطعه بیشتر مناسبت ندارد تا غزل؟
        هزار شکر که از دودمان اهل ادب
        "بنی" به دورۀ ما ـ اهلِ قال و قیل ـ افتاد.
        قلمتان هرگز نشکند.
        خندانک خندانک
        وحید سلیمی بنی
        وحید سلیمی بنی
        چهارشنبه ۶ اسفند ۱۳۹۹ ۱۹:۳۹
        سلام و عرض ادب جناب عسکرزاده عزیز
        زیر سبیلی در کنید که خودم هم نمی دانم موضوع از چه قرار است خندانک
        ممنونم که هستید
        سپاس که می خوانید
        و منت دارم
        که آن چه در ذهن دارید می نویسید
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        شعله(مریم.هزارجریبی)
        چهارشنبه ۶ اسفند ۱۳۹۹ ۲۱:۴۵
        اﻭ ” ﻣــﺮﺩ ” ﺍﺳﺖ
        خوابش از تو کوتاهتر و خواب ابدیش از تو طولانی….
        آسایش برایش مفهومش آسایش توست پس صبح تا شب درپی آسایشی است که سهمش را ازعشق تو میجوید…اگر آنرا دریابی!!
        ﺩستهایش ﺍﺯ ﺗﻮ زبرتر ﻭ ﭘﻬﻦ ﺗﺮ ﺍﺳﺖ…
        تاحال به دستهایش نگاه کرده ای ؟ هیچگاه بدون خراش و زخم دیده ای؟
        ﺻﻮﺭﺗﺶ ﺗﻪ ﺭﯾﺸﻰ ﺩﺍﺭﺩ…
        ﺟـﺎﻯﹺ ﮔﺮﯾــﻪ ﮐﺮﺩﻥ، ﻣﻮﻫﺎﯾﺶ ﺳﻔﯿﺪ میشود…
        ﺍﻭ ﺑﺎ ﻫﻤــﺎﻥ ﺩستهای ﺯﺑﺮﺵ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻧﻮﺍﺯﺵ ﻣﯿﮑﻨﺪ…
        و ﺑﺎ ﻫﻤﺎﻥ ﺻﻮﺭﺕ ﻧﺎﺻﺎﻑ ﻭ ﻧﺎﻣﻼﯾﻢ ﺗﻮ ﺭﺍ می بوسد ﻭ ﺗﻮ ﺁﺭﺍﻡ ﻣﯿﺸﻮﻯ…
        به او سخت نگیر..!
        او را خراب نکن..!
        ﺍﻭ ﺭﺍ “ﻧﺎﻣــــﺮﺩ” ﻧﺨﻮﺍﻥ..!
        ﺁﻧﻘﺪﺭ او را با ﭘﻮﻝ ﻭ ﺛــﺮﻭﺗﺶ اندازه گیری نکن..!
        کمی بوی تنش عرق آلود است طبیعتش اینست ؛حواسش به بو نیست؛ فکر نان شب است….
        ﻓﻘﻂ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻧــــﺦ ﺑﺪﻩ ﺗﺎ ﺯﻣﯿﻦ ﻭ ﺯﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﺑﺪﻭﺯﺩ…
        انتظار یک فنجان چای تلخ توقع زیادی نیست!!!
        از هر مرد ونامردی هرچه شنیده و دیده در صندوقچه قلبش پنهان کرده و آمده .اگر کم حرف میزند نمیخواهد کام تورا تلخ کند.
        ﻓﻘــــﻂ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺭﻭﺭﺍﺳﺖ ﺑﺎﺵ ﺗﺎ ﺩﻧﯿﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﭘﺎﯾﺖ ﺑﺮﯾﺰﺩ…
        آن مردی که صحبتش را میکنم، خیلی تنهاتر از زن است..!
        ﻻﮎ ﺑﻪ ﻧﺎخنهایش ﻧﻤﯿﺰند ﮐﻪ ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﺩﻟﺶ یک ﺟﻮﺭﯼ ﺷﺪ، ﺩست هایش را ﺑﺎﺯ کند، ﻧﺎخنهایش را ﻧﮕﺎﻩ کند ﻭ ﺗﻪ ﺩﻟﺶ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﺵ ﺧﻮﺷﺶ ﺑﯿﺎید..!
        ﻣﺮﺩ نمیتواند ﻭﻗﺘﯽ ﺩﻟﺶ ﮔﺮﻓﺖ، به دوستش زنگ بزند، یک دل سیر گریه کند و سبک شود..!
        ﻣﺮﺩ، ﺩﺭﺩﻫﺎیش را ﺍﺷﮏ نمی کند، فرو می ریزد در قلبی که به وسعت دریاست…
        آری یک مرد همیشه تنهاست چراکه سنگ صبور همه است و خودشانه ای ندارد که سرش را روی آن بگذارد…
        یک ﻭقت هایی،
        یک ﺟﺎﻫﺎﯾﯽ،
        ﺑﺎﯾﺪ ﮔﻔﺖ:
        “میم” مثل ” مرد “
        شعله(مریم.هزارجریبی)
        چهارشنبه ۶ اسفند ۱۳۹۹ ۲۱:۴۶
        درود استاد سلیمی گرانقدر
        روزتون مبارک باشه
        بسرایید به مهر
        شاد و پیروز باشید خندانک خندانک خندانک
        وحید سلیمی بنی
        وحید سلیمی بنی
        سه شنبه ۱۹ اسفند ۱۳۹۹ ۰۹:۳۲
        سلام و عرض ادب بانو شعله ی عزیز
        ببخشید که دیر، ولی آمدم

        ممنون برای تبریک و حضورتان
        خوش باشید و تندرست بانو خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        مینا فتحی (آفاق)
        پنجشنبه ۱۴ اسفند ۱۳۹۹ ۰۴:۰۶
        درود بر شما جناب سلیمی گرامی

        احسنت ب قلم زیبایتان
        پاینده باشید

        خندانک خندانک خندانک
        وحید سلیمی بنی
        وحید سلیمی بنی
        سه شنبه ۱۹ اسفند ۱۳۹۹ ۰۹:۳۳
        سلام و سپاس بانو آفاق عزیز
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        ایمان اسماعیلی (راجی)
        چهارشنبه ۸ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۰۰:۲۰
        سلام استاد عزیزم خندانک
        به به به خندانک
        شاعرانه هایتان برقرار خندانک
        دلتان شاد خندانک
        و دور از چشم حسود خندانک
        در پناه خدا خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2