جمعه ۸ اسفند
ساغر شعری از سارا رحیمی
از دفتر پس کوچه نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ ۲ هفته پیش شماره ثبت ۹۵۳۴۲
بازدید : ۱۳۲ | نظرات : ۲۱
|
آخرین اشعار ناب سارا رحیمی
|
کجاست اِمشب دَر این حسرت نِگار من
دلم خواهد بِماند یک شبی دیگر کِنار من
در این خلوت که مِی در ساغَرَم سوزد
مَه رویَش کُنون برده زِ کَف صبر و قَرار من
چِنان گِریان در این مَستی من دیوانهِ عاشق
که حتی سنگ هم نالد بر این حالِ نَزار من
کجاست امشب گذارم سر به روی شانه های او
کِه تا سیلاب اَشکم تَر کُنَدروی نِگارمن
به می در آتشم او برکشید و زود پنهان شد
به مانند نسیمی در گُذر شد از دیار من
به هر در من زدم تا شاید احساسش کنم...
ولی بر من نگاهی کرد و بُگذشت اَز تبار من
ازآن دَم دیدگانم منتظر در کوچه ی احساس
که شاید باد باز آرد خبر از آن سوار من...
کجاست امشب که او باشد کنار من
کجاست آن نو گل زیبا، گل سرخ بهار من...
سارا رحیمی :پ ۱۸بهمن ۱۳۹۹
* نیستی*
|
|
نقدها و نظرات
|
درود وسلام استاد بزرگوار خوش امدید ممنون که به مهر خواندید وبه لطف نقد کردید چشم به دیده منت اصلاحش می کنم باز هم ممنون استاد | |
|
کجاست اِمشب دَر این حسرت نِگار من دلم خواهد بِماند یک شبی دیگر کِنار من در این خلوت که مِی در ساغَرَم سوزد مَه رویَش کُنون برده زِ کَف صبر و قَرار من چِنان گِریان در این مَستی من دیوانهِ عاشق که حتی سنگ هم نالد بر این حالِ نَزار من کجاست امشب گذارم سر به روی شانه های او کِه تا سیلاب اَشکم تَر کُنَدروی نِگارمن به می درآتشم اودرکشیدوزودپنهان شد به مانند نسیمی در گُذر شد از دیار من به هر در من زدم شایدکه احساسش کنم... ولی بر من نگاهی کرد و بُگذشت اَز تبار من ازآن دَم دیدگانم منتظر در کوچه ی احساس که شاید باد باز آرد خبر از آن سوار من... کجاست امشب که او باشد کنار من کجاست آن نو گل زیبا، گل سرخ بهار من...
سارا رحیمی :پ ۱۸بهمن | |
|
سلام ودرود برتو بانوی عزیز خوش امدید مهربان بانو ممنون از لطف ومهربانیت بانوی عزیز | |
|
درود وسلام جناب شهنی بزرگوار خوش امدید مثل همیشه لطف دارید وداشته اید ممنون | |
|
سلام ودرود بی پایان بانوی عزیز ممنون از نگاه مهربانتان خوش امدید | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیبا بود
جسارتا موزون بنظر نمی رسد
مثلا مصرع ششم