تقدیم به شاعر بزرگوارم خان طاهره حسین زاده به مناسبت روز مادر
ای مادرم، پروردكارِ روی اين ارض
گرچه فقط، ايزد پرستی باشدم فرض
اما چو از آن، شيره ی جانِ تو مستم
در عالمِ مستی، تو را هم می پرستم
از او گرفتم رخصتی، تا زنده هستی
سجده به سوی تو، نخواند بت پرستی
بي شك خدا همسان ِمن گرمادری داشت
اينك برای خود، خدای ديگری داشت
ديشب سر ِسجاده، گريانت بديدم
دزدانه گوهرهای چشمانت، بچيدم
تو با خدايت كرده خلوت، نيمه ی شب
گفتی مبادا اين جگرگوشه، كند تب
جای نفس، آهی كشيده، كوفتم سر
در بازدم این آه شد الله و اكبر
بی خود نه بنهاده، بهشتش زيرپايت
چونان ملايك، داده قرب و جايگاهت
بعد از خدا، هُرم نفسهای تو بوده
گويی زليخا كه دلش، يوسف ربوده
شيرين ترازشيرين، اگرفرهاد باشم
درپيشِ آهت، چون كَهی بربادباشم
گويد خدا، آدم پديد آورده از خاك
تو جنس حوایی و بالا تر ز افلاك
دانم برای من، تو اينجا روی خاكی
ورنه كجا اينجا وهمچون جسم ِپاكی
گشتم به قاموسِ فلك، نامی بجويم
با آن تورا خوانم، دگر مادر نگويم
ديدم شهيد وعاشق و ايثار والاست
ليكن مقام ونام تو، بالا ز اينهاست
ايثار يعنی حق ِخود، دادن به ديگر
شهدِ شهادت، باشد از ايثار برتر
عاشق دگربراوجِ قله، بل فزون تر
اما همه عاجز، دهد شرحِ تو مادر
جمعی غزلهای تو بود ازرازِهستی
مادرچه رمزی داشت، بدعت را شكستی؟
ترسم اگر يك شمه، از اين راز گويم
قفلی زنم بر قفل، پس ايجاز گویم