شنبه ۳ آذر
چراغ شعری از الهام پویان
از دفتر شعرناب نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۲ دی ۱۳۹۹ ۲۲:۴۶ شماره ثبت ۹۳۶۸۵
بازدید : ۲۷۴ | نظرات : ۷
|
آخرین اشعار ناب الهام پویان
|
ماه را از شهر گرفتند؟چه باک؟
چراغ ها خاموش شد؟شمع هست!
شمع دود شد؟ دل هست!
دل خراب شد؟ نور هست!
نور تاریک شد؟ بارقه هست!
من همان کمترین بارقه ی امید!
یک ذره از بی نهایت را، بی نهایت باید دید!
من آنم که عشق به ذره ها دارم!
بین گردش قصر وزندان ، نگاه به زندان ها دارم
بین دوستی پادشاه وفقیر،به محبت فقیران گرفتارم
می خواهم خدا خودش،انتخاب کند به من رسیدن را!
اگر ببیند انتخاب میکنم ذره هارا،برای رشد،ارزش وشکر!
وقتی ببیند، دلش برود...به همه ی گناهکاران عالم،بدهکارم!
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
زیبا بود.
در غیر این صورت شاعر نما ها
بسیارند.و نصیحت کنند گان فراوان.به قول دوستان در بالا.پیدا کردن واژه.سوژه مناسب.تفکر و تخیل حرف اول را میزند.و ما حتما بایت به شعر .شاعر. دلگرمی دهیم.