سه شنبه ۶ آذر
بیستون شعری از میثم علی یزدی (آیت)
از دفتر شعرناب نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۲۶ آبان ۱۳۹۹ ۲۲:۱۷ شماره ثبت ۹۲۳۷۴
بازدید : ۳۸۷ | نظرات : ۶
|
دفاتر شعر میثم علی یزدی (آیت)
آخرین اشعار ناب میثم علی یزدی (آیت)
|
دیریست که دل به خون نشسته
در مغز سرم جنون نشسته
دریای نیاز که شد کویرش
بر پهنه آن سکون نشسته
زان رود که شد روان ز چشمم
کشتی غمش به خون نشسته
از خواب خوشش تا پریدم
بر لب چرا وچون نشسته
فریاد که خالقا چه خلق کردی؟
عقل از سر من برون نشسته!
بیرون شده بود از دو دیده
برگشته و در درون نشسته
از قصه پروانه وشمع دانستم
افسانه ی افسون تو در قرون نشسته
در مکتب مولوی و حافظ دیدم
شه بیت تو در متون نشسته
گفتم غزلت را بدانی چرا
فرهاد به بیستون نشسته
|
|
نقدها و نظرات
|
درود استاد بزرگوارید نکته ای بنظرتان میرسد بفرمایید خوشحال میشم از نظرات ایشان استفاده کنم | |
|
بزرگوارید | |
|
درود خانم عبدلی بزرگوارید ممنون از لطفتون | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیبا و دلنشین بود
جسارتا موزون بنظر نمی رسد