رباعی20

11---
شیرازی ام و خــوشه ی ناب آوردم
تنبـور و دف و‌ چنـگ و رباب آوردم
یک ثانیه باور نکند خواجه ی عشق
کــز حادثـه ی عشق تــو تاب آوردم

----------------------
12--
ای عشق ببین  این دل بیماری که
از دوری تو  این تن  تب داری که
از پنجره ی شب بتکان غم ها را
با چشم دلت بگو   به دیداری که
-------------------
13---
از جاده پرخطر گذر کردی عشق
با این دل پرشرر سفر کردی عشق
 حالا که  مسیر عاشقی میدانی  
از این دل خیره سر حذرکردی عشق
----------------
14---
غرق عطشی  جرعه شرابت بدهند
با مستی خود حال خرابت بدهند 
در کنج لبت  شراب شیرازی ناب 
صد بوسه زنی یکی جوابت بدهند
----------------
15--
باجام لبش پیاله ای نوشم کرد
این جرعه ی عاشقی که خاموشم کرد
اینک که زده قید می مستی را
ازراه جنون عشق مدهوشم کرد
-----------------
16---
ای عشق نبودنت پریشانم کرد 
دربرکه عاشقی خروشانم کرد
امروز که رفتی وزدی قید مرا 
برگرد وبیین دلی که جوشانم کرد

-------------------
17--
از ماندن خود حرف زدی ،درماندی!!
 با بغض شبانه ام  به من فهماندی
حالا که رسیده فصل دل دادن ما
هرشب به بهانه ای مرا می راندی
-------------------
18----
امروز بیا تا که بنوشم غزلت را
بر کام لبم‌ گاه بریزی عسلت را
حالا که دلم گرم شده ازنفس عشق
آغوش رها ساز بگیرم بغلت را
----------------
19---
امروز هوای دل ما بارانیست
سامان جهان به سوی بی سامانیست
روزی که اسیر غم شود خنده ی ما
دلها همه درغمکده ای زندانیست
-------------------
20--
مهری که به دل نشسته تا فرداها
فردا و  پسین خسته  از امّا ها
روز وشب وعصرجمعه های دلگیر
با خود  غزلی سرایم  از نجواها
#نسرین_حسینی