فقط بگیر

سلام بابت تیک نقد ببخشید کامنت استاد فتحی رو که پای شعر دیدم انقد از دلنازکیه این مرد به وجد اومدم که دلم نیومد بی اهمیت بگذرم کمی وقت گذاشتم برای تو دوست خوب و عضو سایت شعر ناب از وقتی آمدی اشعارت سراسر ناامیدی امید داشتم کمی فضای روحیه ات بهتر شود و شعرهایت امیدوار تر ولی نشد که نشد نمیدونم چه اتفاق بدی تورو به این مرز ناامیدی کشونده ولی هر اتفاقی حکمتی از سوی خداونده و باید به فردا امید داشت و صادقانه بگم حتی خواستم بلاکت کنم و یا شعراتو دیگه نخونم چون نا امیدی مثل یه فرکانس جاذب آدمهای اطراف خودش رو جذب می‌کنه خواستم از فضای تو دور بشم اما با دیدن کامنت و عاطفه ی استاد فتحی خواستم کمی شعرت رو جسارتا تغییر بدم و ازت بخوام نگاهت رو تغییر بدی کمی بهتر شادتر دل انگیز تر امیدوار تر
منو ببخش
هستی خدایا؟ خستم از قفس
تکراری شده،این دودو نفس
سکوت کردم گفتم میگذره
حالا فهمیدم قیمتم بیشتره
ببین دیگه زیاد شده گناهم
مرگ بهتره یا من یا تو یا باهم
قصدم تویی حتی توی جهنم
نمردم هم یروز بیا کنارم
مرگ رو میدونم یجور نعمته
در عصری که خیلی بده حکمته
من ناامید نیستم امیدو دارم
طلوع خورشید رو به یاد میارم
فقط بمون پیشم خدای احساس
تا بسپارم به تو کمی گل یاس
* هستی به یاد من بذار بمونم
منم به یاد خوبیات میمونم))

با احترام ساجدانه محضر استاد فتحی