دوشنبه ۳ دی
|
دفاتر شعر حمید مقدسی (آرام واژه پرداز)
آخرین اشعار ناب حمید مقدسی (آرام واژه پرداز)
|
روزگار نابکار
اشک می ریزد به روی گونه ام بی اختیار
شکوه ها دارد دلم از راه و رسم روزگار
خود نمی دانم که ام جوینده از بهر چه ام
خانه ام آخر چرا شد این زمین ناگوار
من به خود کی آمدم کاین گونه تاوانم کند
روزگار نا بکار این سفله ناسازگار
مانده در زندان تن وین تن به زندان جهان
همچوچاهی که ندارد ره به عرش خوشگوار
صدقفس درهم شدست ومن به کنج عمق آن
جز خودم کس نشنود فریاد بیداد و هوار
پیش چشمانم هزاران جلوه های پر فریب
تا مگر در دام خاک افتم نه در فکر بهار
شیوه ای دور از فتوت را به نام زندگی
دایما اجرا کند در قرن های بی شمار
حاصل آخر چیست از این رفتن و از آمدن
غیر درد و غصه که ریزد به قلبی داغدار
آن دو جو حال خوشی را هم که مییابی گهی
دانه دامی هست تا کز تو برآرد صد دمار
گرچه چون خاری به چشم روزگار سفله ام
اشک می ریزد به روی گونه ام بی اختیار
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
در حکایت روزکار نابکار و فلسفه وجود انسان