نامه ای به رهبر بزرگوار
(آیت الله خامنه ای) -
قسمت 2
امیر مؤمنان، علی
نمادِ حکمت و عدالت و تمامِ معرفت
به خطبه ی دویست و شانزده،
چه خوب گفت:
که با من آن چنان سخن مگو که با ستمگران...
که آن که حق و مشورت به عدل را
ز گوش خویش، پس زند
چه انتظار از او که در عمل، وفا کند؟
و من به حُکم محکم امیر مؤمنان، علی
به خود اجازه داده ام که اندکی...
و بی گمان چقدر مشکل است دیدن و چشیدنِ هزار و صدهزار مشکلی که هست
فساد هست، فقر هست، اعتیاد هست
و نانجیبی از نجیب زادگان
از آن به جیب ماندگان
زیاد هست
کنار ثروت عجیب مملکت
چقدر اختلاس هست!
میان کوچه های انقلاب
چقدر اختلاف هست!
و در مسیر صاف چشمه، ای دریغ و درد!
صد، هزار بلکه بی شمار
سنگ راهزن، پی شکاف و انحراف هست...
و این که شاعری بترسد از عقوبت سخن
خدانکرده بعدِ اشک-اشک-اشک بی ثمر
"سکوت" گفت و گو کند
و بُغض در گلو کند
قشنگ نیست، خوب نیست، عالمانه نیست
و هرچه پیش می رود...
امید هم ستاره ی سهیل آسمان شده
خودت بگو عزیز دل! چو من سکوت می کنم
که: حال مردم کناره را
چه نسبتی ست با درون برج ماندگان؟
و درد
و درد
و درد زاغکانِ زاغه را
کبوتران فارغ شمال شهر
چگونه درک می کنند؟!
و آن همه گل محمدی
که هرکدام
سینه را سپر نمود و سر به راه آرزو نهاد
به خون خود، پی طواف کاج های بی ثمر، قدم گذاشت؟!
(ادامه دارد)
#محمدعلی_رضاپور
بسیار زیبا و خوش آهنگ بود
مبین مشکلات جامعه
دستمریزاد