سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 28 آبان 1403
    17 جمادى الأولى 1446
      Monday 18 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        دوشنبه ۲۸ آبان

        سرو زمین

        شعری از

        ایمان کاظمی ( متخلص به ایمان )

        از دفتر به رنگ دل ( مجموعه اشعار نو و تصنیف ها ) نوع شعر نیمائی

        ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۲۳ تير ۱۳۹۹ ۲۳:۴۵ شماره ثبت ۸۷۷۲۱
          بازدید : ۳۷۳   |    نظرات : ۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        آخرین اشعار ناب ایمان کاظمی ( متخلص به ایمان )

        سرفرازی به بلندای جهان ای ایران
        سربلندی نفس خسته ی دوران ایران
        .
        زادگاهی پر ادراک و ظهور
        خواستگاهی همه تندیس غرور
        .
        وطنم آه چه سردی و غریب
        سرزمینم چه صبوری و خموش
        چه غریبانه به ما می نگری
        سرزمینم بزن آهنگ سحرگاه خروش
        .
        سرزمین ، سرو زمین
        .
        شاید این جمع دو گل واژه ی سرو است و زمین
        که وِ یِ آن به گذرگاه زمان افتادست
        .
        سرو سبزی به بلندای وطن
        و زمینی به تن گستره ی خسته ی خاک
        خسته از فاصله ها
        بر زبانش گله ها ؛
        که خزر گوهر من بود و کنون نیست که نیست
        و شقایق جگر سوخته ام بود که هست
        .
        و هنر بال و پر محترمم بود که بود
        کرکس و زاغ بر این بام نشستند و سپس
        ساز مستانه ی آن سوزاندند
        نفسش ببریدند
        قلمش خشکاندند
        قند شیرین لبانش بردند
        پرنیان از قد و بالای وطن دزدیدند
        به تنم جامه ی پشمین عرب پوشاندند
        .
        آری ای فرزندان
        شادمانی پسر خوب ترم بود که نیست
        تسلیت آن پسر نا خلفم بود که هست
        .
        صد هزاران فریاد
        سال هایی تاریک
        سرزمینی که فقط شخم زدند
        هیچ کس دانه ی مهری ننشاند
        هیچ کس جوهر عشقی نفشاند
        هر که آمد تبری بر قد این سرو نشاند
        هر که آمد قدمی از تن این خاک فروخت
        .
        باز با این احوال
        زنده باد ایرانم
        به امیدی که شود باز همان سروِ زمین
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1