سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 2 دی 1403
    22 جمادى الثانية 1446
      Sunday 22 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        يکشنبه ۲ دی

        سرو زمین

        شعری از

        ایمان کاظمی ( متخلص به ایمان )

        از دفتر به رنگ دل ( مجموعه اشعار نو و تصنیف ها ) نوع شعر نیمائی

        ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۲۳ تير ۱۳۹۹ ۲۳:۴۵ شماره ثبت ۸۷۷۲۱
          بازدید : ۳۷۷   |    نظرات : ۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        آخرین اشعار ناب ایمان کاظمی ( متخلص به ایمان )

        سرفرازی به بلندای جهان ای ایران
        سربلندی نفس خسته ی دوران ایران
        .
        زادگاهی پر ادراک و ظهور
        خواستگاهی همه تندیس غرور
        .
        وطنم آه چه سردی و غریب
        سرزمینم چه صبوری و خموش
        چه غریبانه به ما می نگری
        سرزمینم بزن آهنگ سحرگاه خروش
        .
        سرزمین ، سرو زمین
        .
        شاید این جمع دو گل واژه ی سرو است و زمین
        که وِ یِ آن به گذرگاه زمان افتادست
        .
        سرو سبزی به بلندای وطن
        و زمینی به تن گستره ی خسته ی خاک
        خسته از فاصله ها
        بر زبانش گله ها ؛
        که خزر گوهر من بود و کنون نیست که نیست
        و شقایق جگر سوخته ام بود که هست
        .
        و هنر بال و پر محترمم بود که بود
        کرکس و زاغ بر این بام نشستند و سپس
        ساز مستانه ی آن سوزاندند
        نفسش ببریدند
        قلمش خشکاندند
        قند شیرین لبانش بردند
        پرنیان از قد و بالای وطن دزدیدند
        به تنم جامه ی پشمین عرب پوشاندند
        .
        آری ای فرزندان
        شادمانی پسر خوب ترم بود که نیست
        تسلیت آن پسر نا خلفم بود که هست
        .
        صد هزاران فریاد
        سال هایی تاریک
        سرزمینی که فقط شخم زدند
        هیچ کس دانه ی مهری ننشاند
        هیچ کس جوهر عشقی نفشاند
        هر که آمد تبری بر قد این سرو نشاند
        هر که آمد قدمی از تن این خاک فروخت
        .
        باز با این احوال
        زنده باد ایرانم
        به امیدی که شود باز همان سروِ زمین
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        4