سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        آدمی

        شعری از

        علی سلطانی نژاد

        از دفتر سلطان ۱ نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۵ تير ۱۳۹۹ ۰۷:۲۸ شماره ثبت ۸۶۹۸۴
          بازدید : ۷۵۴   |    نظرات : ۷

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر علی سلطانی نژاد

        آدمیت، هرچه ارزان شد، کسی چیزی نگفت
        عشق‌هامان گرچه کتمان شد، کسی چیزی نگفت
         
        حرمت انسان،،، مساوی کرده با شأن هوس
        سبقت از همدیگر، آسان شد کسی چیزی نگفت
         
        اعتقاداتی که نان آور، برای عده ای‌ ست
        در فریبی، پای قرآن شد، کسی چیزی نگفت
         
        در ریا چون ‘اشعری’ بود و به ظاهر با خدا
        آنکه ‘عمر وعاص’ دوران شد کسی چیزی نگفت
         
        هرچه ارزش داشت، در این دهکده، غارت شده
        چون شریک کدخدا، خان شد، کسی چیزی نگفت
         
        گند کاری های خود را پای دهقان بسته اند
        هر دروغی، کار چوپان شد، کسی چیزی نگفت
         
        با فریب دین،،، چپاول کرده اند این خاک را
        شوکتی‌ که ننگ ایران شد،، کسی چیزی نگفت
         
        عشق اگر تاب و توان عرض اندامی نداشت
        چون‌ که ‌دل، جولان شیطان ‌شد، کسی چیزی نگفت
         
        او که ‘ ب ‘، می‌گفت، ما ‘باران’ برایش می شدیم
        پس چه ‌شد‌ از ما گریزان شد، کسی چیزی نگفت
         
        هر چه گفتم، مصرف چشمان‌مان، زیبایی است
        ما که خوابیدیم و باران شد، کسی چیزی نگفت
         
        خواب دیدم، بار دیگر، عاشقی در این محل
        ناگهان فَتُّ و فراوان شد، کسی چیزی نگفت
         
        حسرت صد درد و غم، در سینه‌هامان باقی است
        شاعر این‌دفعه ‘سلطان’ شد، کسی چیزی نگفت
         
        ✍️#علی_سلطانی‌‌_نژاد
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        شنبه ۷ تير ۱۳۹۹ ۱۰:۰۱
        بسیار زیبا و مبین مشکلات جامعه بود
        دستمریزاد خندانک
        محمد حسین اخباری
        دوشنبه ۹ تير ۱۳۹۹ ۰۶:۵۱
        بسیار زیباست
        موفق باشید
        خندانک خندانک خندانک
        فائزه طاهری(ماهور)
        شنبه ۷ تير ۱۳۹۹ ۰۹:۳۱
        درود بر شما
        قلمتان استوار خندانک خندانک
        فریبا غضنفری  (آرام)
        شنبه ۷ تير ۱۳۹۹ ۰۹:۳۴
        زیباست
        درودتان 🌹🌹🌹
        دانیال شریفی ( دادار تکست )
        شنبه ۷ تير ۱۳۹۹ ۱۴:۱۳
        خندانک خندانک زیبابود خندانک خندانک
        فاطمه غیبی پور
        شنبه ۷ تير ۱۳۹۹ ۱۸:۵۷
        خندانک خندانک خندانک درود. بسیار عالی خندانک
        باقر رمزی ( باصر )
        شنبه ۷ تير ۱۳۹۹ ۲۲:۳۶
        حسرت صد درد و غم، در سینه‌هامان باقی است
        شاعر این‌دفعه ‘سلطان’ شد، کسی چیزی نگفت
        ...............................
        آفرین و درود بر شما
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        7