چهارشنبه ۵ دی
اعتراف شعری از امین سوری
از دفتر زینب.عشق .جنون نوع شعر
ارسال شده در تاریخ شنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۱ ۲۰:۱۵ شماره ثبت ۸۴۸۵
بازدید : ۱۲۴۶ | نظرات : ۸
|
آخرین اشعار ناب امین سوری
|
اعتراف خواهم کرد
امروز همه ی رازهای پنهانم را
زینب
عشق
جنون
همه ی تردیدها همه ایمانم را
بگذار بگویم
حتی اگر رسوایی
بر پیشانی نا گفته هایم سایه بیاندازد
گاه بر بوم سپید عشق
دستی قلم میزند
که در اندیشه اش
کور کورانه
جلوه ها را نقش بسته اند
گاهی نگاهت شمع میشود
برای احساس های یخ بسته ام
وقتی نقاش نباشی
عشق هم بهانه می شود
برای بودن
سرودن
زدودن
من در تلاقی امیر اباد و گارگر
در چهار راه کالج زیر پل
حتی روبروی صنعتی شریف
بارها و بارها دیدم
عشق گاهی بهانه ایست
برای آزادی
عشق گاهی بال می شود برای پرواز
ازممنوع پرواز بن غازی تا ازاد حلب
از چشمان تو تا دلتنگی
آن روز که سفر میکنی تا خیال بامن نبودن
کاش چشمانت را زبان اعتراف بود
من نقاش نیستم
اما چشمانت هیچ گاه دروغ نمیگوید
می دانم
گاه عشق در چشمها میمیرد
و گاه از نگا هی همچون خون
جاری میشود
بر سنگ فرش خیابان
هر جا که اسیر میشوم
هر جا که آزادی ام را میدزدند
عشق ندا میدهد
زینب
جنون
دام بلا میدهد
میبینی گاه شعر هم شعله میزند
می سوزد
میسوزاند
نعره میزند
مرگ سهراب آن روز از داغ ترانه بود
رستم نمیدانست
حتی عاشقانه هم گاهی بهانه بود
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.