جمعه ۲ آذر
باور شعری از پژمان کیهان فر
از دفتر شعرناب نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ جمعه ۲۹ فروردين ۱۳۹۹ ۱۱:۵۴ شماره ثبت ۸۴۲۲۳
بازدید : ۲۹۳ | نظرات : ۶
|
آخرین اشعار ناب پژمان کیهان فر
|
سوختم ساقی بده جامی که خاکستر شدم
وای بر من عاقبت بیگانه با دلبر شدم
گفت پیمانت شکستی دیدمت با دیگران
گفتمش با چشم سر بر وی تماشاگر شدم
چشم دل هرگز نمی گیرد به خود آیین نو
بارها در محضرت این نکته یادآور شدم
لیک با آن رهگذر شوریده احوالات او
هرچه گفتم باورم کن گفت بی باور شدم
گفتمش یکتا خدایم هر کجا باشم تویی
گفت این افسانه ها را بی وفا از بر شدم
گفتمش گم کرده ره را دست گیری شد گناه؟
گفت این هم بستگی دارد که را رهبر شدم
گفتمش با ارمغانش رهگذر دیدی چه کرد؟
هم تو شک کردی به من هم من چو گل پرپر شدم
گفت زیبا دلبری چون دسته گل دادی به آب
همچنان با خنده می گویی چو گل پرپر شدم؟
دست بردار از سرم چون سایه ات کز سر برفت
دور شو با آنچه دیدم آدمی دیگر شدم
گفتمش چون دُر نایابی نرو پیشم بمان
من اگر بینا شدم، با نور این گوهر شدم
گفت اینها را به آنهایی که می دانی بگو
آنچنان گفتی به من دردانه دانشور شدم
هرچه گفتم بر دلم آتش نزن زد یار و رفت
سوختم ساقی بده جامی که خاکستر شدم
|
نقدها و نظرات
|
سپاسگزارم | |
|
سپاسگزارم برای محبت و انرژی مثبتی که می دید | |
|
سپاسگزارم بزرگوار شما هم پاینده و پیروز باشید | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
دستمریزاد