سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        جوابیه ی بیت معروف حافظ

        شعری از

        مهدی براهویی(کاشانی)

        از دفتر شعرناب نوع شعر دوبیتی

        ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۲۸ بهمن ۱۳۹۸ ۰۷:۵۴ شماره ثبت ۸۱۶۹۵
          بازدید : ۹۹۰   |    نظرات : ۴۷

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر مهدی براهویی(کاشانی)
        آخرین اشعار ناب مهدی براهویی(کاشانی)

        اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل مارا
        نه می بخشم سمرقندو نه می بخشم بخارارا
        هر آنکس عشق می بخشد به یک معبود می بخشد
        که در آخر نصیبش می کند فردوس اعلی را
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        سه شنبه ۲۹ بهمن ۱۳۹۸ ۲۱:۳۱
        بسیار زیبا و جالب بود
        مزین به نقد نافذ جناب هداوند عزیز خندانک خندانک
        مهدی براهویی(کاشانی)
        مهدی براهویی(کاشانی)
        سه شنبه ۲۹ بهمن ۱۳۹۸ ۲۱:۵۵
        سپاسخندانک
        ارسال پاسخ
        ابراهیم هداوند
        سه شنبه ۲۹ بهمن ۱۳۹۸ ۲۰:۵۷
        با احترام به ساحت بلند شعر و ادب ایران زمین
        و با احترام به محضر اساتید ارجمند
        و درود بر شما جناب براهویی
        جالب بود نوع نگاهتان به یکی از ابیات پر حاشیه ی حافظ و همچنین مشاعره یا مناظره و یا جوابیه ی شما به این بیت. کم نخواندیم از این دست جوابیه هایی که در مشاعره با این بیت سروده شده است و گویا این سِیر همچنان ادامه دارد بدون آنکه کمی درنگ کنیم و کمی تامل کنیم تا شاید در حق حافظ اجحافی کرده باشیم.
        و اما... در حالی که ما همه کم و بیش از وضع و نوع زندگی حافظ - در آن روزگار - خبر داریم، یکبار بجای انتقاد از حافظ، از خودمان نپرسیدیم که راستی...؛ شاعری که گاه خرقه و گاه دفترش(دیوان) هر کدام جایی در گِرُو طلب میماند...سمرقند و بخارایش کجا بود که ببخشد...؟!
        آیا هزل سروده است؟!
        آیا گزافه سروده است...؟! آنهم حافط...؟!
        و آیا واقعا پشتوانه و اعتبار مالی آنچنانی داشته و یا والی و حاکم سمرقند و بخارا بوده است...؟!
        اگر پیشتر از خرقه و دفتر حافظ سخن گفتم دلیل این بود که حافظ را یک شاعر عاشق و عارف و درویش مسلک میشناسیم. و همیشه انتظار شنیدن اشعاری عاشقانه و عارفانه از زبان حافظ داریم.( و البته که همینطور است) اما شاید این توقع، بارزترین دلیلی است که موجب میشود تا خیلی کم و یا هیچگاه متوجه طنز در کلام حافظ نشویم! حافظ و طنز...؟!!!
        همانگونه که برای درک موضوعات مختلف در شعر حافظ نیاز به دقت و نازک بینی هست، شناخت طنز در شعر حافظ نیز از این قاعده مسنثنا نیست. یک بیت برای نمونه:
        "گفت؛ خود دادی به ما دل حافظا
        ما محصل بر کسی نگماشتیم..."
        حافظ خودت دل دادی...! ما ماموری برای ستاندن دل از کسی اجیر نکردیم...!
        "مُحَصِل" نعت فاعلی به معنای مامور وصول مالیات.
        شعر حافظ متمایز است و طنز در شعر حافظ متفاوت. در اینجا طنز یک طنز برجسته و مشهود نیست. طنزی نیست که محتوا و مفهوم کلام حافظ را تحت شعاع قرار بدهد و وقار و پختگی کلام او را کم رنگ کند. شاید به سختی منجر به لبخند یک مخاطب می شود. طنز در شعر حافظ بیشتر موجب تفکر و تامل و حتی تعجب مخاطب می شود.
        و در این بیت:
        "اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را
        بخال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را"
        در نگاه اول شاهد یک هزله گویی تعجب آور هستیم بجهت آنکه همگی از وضع زندگی حافظ مطلعیم. اما هنوز مفهوم واقعی را در جانمایه ی کلام و هزله گویی حافظ ندیده ایم. برای آنکه پی به طنز واقعی ببریم، میباید نخست از حرف شرط "اگر" در ابتدای بیت غافل نشویم. حافظ شرط میکند، نذر نمیکند! و اگر نذر کند در حد وُسع:
        "نذر کردم گر از این غم به در آیم روزی
        تا در میکده شادان و غزلخوان بروم..."
        توان و وسع حافظ برای نذر و رهایی از بار غم، در حدِ "شادمانی و غزلخوانی" اوست و منطقی است که حافظ میتواند در ازای رهایی از یک غم، غزلی شاد بنویسد تا نذر خود را ادا کند.
        دیگر آنکه؛ نقل بدست آوردن دل حافظ است نه نقل بدست آوردن دل ترک...! دل حافظ کم دلی نیست که در ازایش سمرقند و بخارایی بخشیده شود! و به عبارتی ارزش دل خود را با سمرقند و بخارا که از نظر شرایط و موقعیت از مهمترین شهرهای زمان خود بوده اند، هم تراز میداند(مبالغه). به عبارتی اذعان میدارد که اگر دل بدهد گویی سمرقند و بخارا را در ازای چیزی کم ارزش بخشیده است. نمی شود که حافظ هم دل بدهد و هم ببخشد! برای دل دادن که نذر و شرط نیاز نیست، دل خود بی اختیار میرود:
        "دل میرود ز دستم صاحبدلان خدا را"
        و یا...."خود دادی به ما دل حافظا..."
        شاید به زعم خیلی ها دل دادن و ستاندن امریست نسبی. اما گاهی دل میدهی ولی نمیستانی یا موفق به ستاندن نمیشوی.
        این بار حافظ خیال دل دادن ندارد چون از مصائب آن کاملا آگاهست اما شاید دلیل تنها این نباشد. بلکه گمان میرود ترک، آن ترک و معشوق مورد نظر حافظ نیست. چرا که در بیتی جلوتر با ناله و فریاد میگوید:
        "فغان کاین لولیان شوخ شیرین کار شهرآشوب
        چنان بردند صبر از دل که ترکان خوان یغما را"
        در واقع این بار با شرطی که مطمئن است هیچگاه از پس انجام آن برنمی آید، مقرر و تضمین میکند که دل به ترک نمیدهد. (ترک در شعر حافظ معانی و چهره های متفاوتی دارد) گاهی زیباست. گاهی غارتگر. گاهی حسود و تنگ نظر و....گاهی معبود حافظ.
        "به تنگ چشمیِ آن ترک لشکری نازم
        که حمله بر منِ درویشِ یک قبا آوَرد"
        این بار نیز طنازانه، بدون آنکه چیزی ببخشد اشاره میکند به اینکه ترک به او توجه کرده و دل آن مرد یک لا قبا را به غارت برده است.
        مع الوصف مراد از این پر حرفی توجه به طنز در کلام حافظ بود تا شاید نوع نگاهمان را به کلام آن بزرگوار و دیگر بزرگان کمی با تامل و تعقل بیشتری همراه کنیم.
        با احترام. هداوند.
        خندانک خندانک خندانک
        مهدی براهویی(کاشانی)
        مهدی براهویی(کاشانی)
        سه شنبه ۲۹ بهمن ۱۳۹۸ ۲۱:۵۵
        سپاس بی کران استاد هداوند بزرگوار بسیار کامل و جامع بود نقدتان درود بر شما
        ارسال پاسخ
        مسعود میناآباد  مسعود م
        مسعود میناآباد مسعود م
        پنجشنبه ۱ اسفند ۱۳۹۸ ۰۰:۱۲
        دوست بسیار عزیزم
        استاد هداوند نازنین ...........
        چه زیبا وبه درستی به نکات و زوایایی اشاره فرمودید که صائب تبریزی و حضرت شهریار نیز در جوابیه به لسان الغیب حضرت حافظ
        به آن توجهی نکرده اند . خندانک
        ارسال پاسخ
        جمعه ۲ اسفند ۱۳۹۸ ۱۴:۳۷
        احسنت
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        ابراهیم هداوند
        ابراهیم هداوند
        جمعه ۲ اسفند ۱۳۹۸ ۱۶:۱۷
        ارادتمندم استاد نازنین
        به مهر می نوازید و به مهر میخوانید.
        خندانک خندانک خندانک
        علی مزینانی عسکری
        سه شنبه ۲۹ بهمن ۱۳۹۸ ۰۹:۰۲
        سلام و عرض ادب
        دستمریزاد
        این خاک مفت به دست نیامده که به کرشمه ای ارزانی شود
        نگاه واحساس تان بسیار زیباست
        خندانک خندانک خندانک
        مهدی براهویی(کاشانی)
        مهدی براهویی(کاشانی)
        سه شنبه ۲۹ بهمن ۱۳۹۸ ۰۹:۲۴
        درود استاد عزیز
        بله حرفتان متین..خندانکخندانک
        ارسال پاسخ
        سید احسان موسوی ( سام )
        سه شنبه ۲۹ بهمن ۱۳۹۸ ۱۲:۵۸
        درود جناب کاشانی

        ولی اشتباه بزرگی میکنی خندانک
        وقتش که رسید و دلت رو بردن ، هم سمرقند و میبخشی ، هم بخارا ، هم کاشان خندانک
        مهدی براهویی(کاشانی)
        مهدی براهویی(کاشانی)
        سه شنبه ۲۹ بهمن ۱۳۹۸ ۱۴:۵۷
        سپاس جناب سام عزیز
        شاید برادر بخشیدیم خندانک
        ارسال پاسخ
        مینا مرادی(ققنوس)
        سه شنبه ۲۹ بهمن ۱۳۹۸ ۱۵:۳۳
        درود شاعر گرامی
        دو بیتی جالبی بود
        مهدی براهویی(کاشانی)
        مهدی براهویی(کاشانی)
        سه شنبه ۲۹ بهمن ۱۳۹۸ ۱۷:۰۷
        سپاس بزرگوار
        ارسال پاسخ
        ابراهیم هداوند
        سه شنبه ۲۹ بهمن ۱۳۹۸ ۱۷:۲۸
        درود بر شما جناب براهویی عزیز
        بسیار خلاقانه و جالب بود
        اگر مایل باشید نقدی بیاورم که البته بیشتر محتوایی کلی دارد
        و بیشتر به مفهوم بیت حافظ میپردازد و البته ارتباط این بیت با مشاعره هایی شبیه مشاعره ی شما با این بیت.
        سپاسگزارم.
        خندانک خندانک خندانک
        مهدی براهویی(کاشانی)
        مهدی براهویی(کاشانی)
        سه شنبه ۲۹ بهمن ۱۳۹۸ ۱۹:۳۳
        درود بر استاد بزرگوار خوشحال می شوم که آن نقد را بخوانم
        با کمال میلخندانک
        ارسال پاسخ
        ابراهیم هداوند
        ابراهیم هداوند
        سه شنبه ۲۹ بهمن ۱۳۹۸ ۲۱:۲۰
        سپاسگزارم گرامی
        خندانک خندانک خندانک
        سعید یوسف زاده
        سه شنبه ۲۹ بهمن ۱۳۹۸ ۱۹:۱۴
        به به خندانک
        مهدی براهویی(کاشانی)
        مهدی براهویی(کاشانی)
        سه شنبه ۲۹ بهمن ۱۳۹۸ ۱۹:۳۴
        خندانک
        ارسال پاسخ
        سعید یوسف زاده
        سه شنبه ۲۹ بهمن ۱۳۹۸ ۱۹:۱۴
        خندانک
        مهدی براهویی(کاشانی)
        مهدی براهویی(کاشانی)
        سه شنبه ۲۹ بهمن ۱۳۹۸ ۱۹:۳۵
        درود و سپاس فراوان
        ارسال پاسخ
        مرتضی قربان نژاد(واپسین)
        سه شنبه ۲۹ بهمن ۱۳۹۸ ۱۹:۲۷
        درود بر شما خندانک خندانک
        مهدی براهویی(کاشانی)
        مهدی براهویی(کاشانی)
        سه شنبه ۲۹ بهمن ۱۳۹۸ ۱۹:۳۴
        خندانک سپاس بی کران
        ارسال پاسخ
        حسن  مصطفایی دهنوی
        سه شنبه ۲۹ بهمن ۱۳۹۸ ۲۳:۲۴
        درود ها
        بسیار زیبا است
        سر بلند باشید
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        مهدی براهویی(کشانی)
        مهدی براهویی(کشانی)
        چهارشنبه ۳۰ بهمن ۱۳۹۸ ۰۷:۰۹
        درود بی کران استاد خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد  نوری
        چهارشنبه ۳۰ بهمن ۱۳۹۸ ۱۵:۵۹
        جالب بود موفق باشید خندانک
        مهدی براهویی(کشانی)
        مهدی براهویی(کشانی)
        چهارشنبه ۳۰ بهمن ۱۳۹۸ ۱۶:۴۸
        سپاس بی کران خندانک
        ارسال پاسخ
        مسعود میناآباد  مسعود م
        پنجشنبه ۱ اسفند ۱۳۹۸ ۰۰:۱۳
        سلام :
        درود جناب براهویی گرامی........
        ------------------------------- خندانک
        اعظم قارلقی
        شنبه ۳ اسفند ۱۳۹۸ ۱۱:۱۹
        درود
        خندانک
        خندانک
        خندانک
        و ممنون از فرمایشات زیبای جنابِ استاد هداوند
        مهدی براهویی(کاشانی)
        شنبه ۳ اسفند ۱۳۹۸ ۱۵:۱۴
        سپاس از فرمایشات اساتید بزرگوار...

        از سخنانتان چیز هایی فهمیدم که اندکی را برایتان بیان می کنم تا شاید اگر کمی و کاستی است استادان کامل کنند.

        می گویند همانطور که برای قرآن باطنی و برای باطنش باطنی و برای باطن باطن نیز باطنی است(تا هفت با‌طن)
        سخنان نغز حافظ شیرازی دارای چنین حالتی است.
        این را به وضوح کلمات ایهام انگیز و سحرآلودش می گویند.
        کلماتی که هر حروفش میتواند معنای خاصی داشته باشد حافظی که حافظه ی تاریخ است می نویسد چیزی و می خوانیم چیز ها حافظی که قرآن از بر دارد و در آن سینه ی قرآنی کلماتی دارد که میتوانند جادو کنند حافظ جادوگری است که با کلام نافذش پنجره ای درون دل وا می کند که هر خواننده ای شیفته ی او می شود
        چهارشنبه ۷ اسفند ۱۳۹۸ ۲۳:۱۶

        حسین فیضی(نمکی)
        ۴۱ ثانیه پیش
        احسنت شاعرانه ای بود استاد
        فیض بردیم حز کردیم
        اجرکم عند الله
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        مهدی براهویی(کاشانی)
        شنبه ۳ اسفند ۱۳۹۸ ۱۵:۱۷
        این جوابیه تنها دلیلش ارادت به سلطان سخن است.
        ضامن این ابیات خسته ی ما بیت زیبا حافظ بود تا علاوه بر یاد کردن از آن شیرینی محافل بتوانید ضامنی برای کلمات دست و پا شکسته بیاوریم
        مهدی براهویی(کاشانی)
        شنبه ۳ اسفند ۱۳۹۸ ۱۵:۱۷
        تشکر از تمامی اساتید که با سخنانشان محفل را جانی دوباره بخشیدند
        ندا عبدحق
        يکشنبه ۱۱ اسفند ۱۳۹۸ ۱۳:۱۶
        درودها خندانک خندانک
        مهدی براهویی(کاشانی)
        مهدی براهویی(کاشانی)
        چهارشنبه ۲۱ اسفند ۱۳۹۸ ۱۸:۵۶
        سپاس
        ارسال پاسخ
        صابرخوشبین صفت
        چهارشنبه ۲۱ اسفند ۱۳۹۸ ۱۲:۲۲
        درودها بر شما
        جناب براهویی ارجمند
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        مهدی براهویی(کاشانی)
        مهدی براهویی(کاشانی)
        چهارشنبه ۲۱ اسفند ۱۳۹۸ ۱۸:۵۶
        سپاس بی کران استاد
        ارسال پاسخ
        آرش هاشمی دزکی
        دوشنبه ۲۶ اسفند ۱۳۹۸ ۱۹:۰۸
        درود....بسیار زیبا....من متاسفانه اغلب دسترسی به رایانه ندارم و با گوشی همراه دنبال میکنم اشعار زیباتون را و به همین دلیل اغلب نمیتونم نظر بذارم.
        پوزش بنده را بپذیرید.
        ممنون از شما که نسبت به نوشته های بنده لطف داشتین و اعمال نظر فرمودین.
        سپاس
        مهدی براهویی(کاشانی)
        مهدی براهویی(کاشانی)
        يکشنبه ۳ فروردين ۱۳۹۹ ۱۲:۲۰
        ارادتمندم جناب هاشمی بزرگ بزرگوارین شما تشکر
        ارسال پاسخ
        مهدی نساجی
        سه شنبه ۵ فروردين ۱۳۹۹ ۲۰:۰۱
        سلام شاعر ارجمند جناب براهویی
        درود برشما
        سال سرشار از سلامتی داشته باشید.... خندانک
        مهدی براهویی(کاشانی)
        مهدی براهویی(کاشانی)
        سه شنبه ۹ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۰۴:۳۵
        درود و سپاس بی کران استاد
        ارسال پاسخ
        محمدزبیر براهویی (میم دادخواه)
        پنجشنبه ۲۱ فروردين ۱۳۹۹ ۱۲:۱۳
        درود سلام هم دیار محترم.
        از یک عاشقانه گریز قشنگی به سوی عرفان زدید خندانک
        الحق زیبا و دلنشین بود
        مهدی براهویی(کاشانی)
        مهدی براهویی(کاشانی)
        سه شنبه ۹ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۰۴:۳۶
        درود همشهری گرامی و سپاس بی کران
        ارسال پاسخ
        سمانه کیخا
        دوشنبه ۸ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۰۰:۰۱
        سلام
        درود زیبا بود خندانک
        مهدی براهویی(کاشانی)
        مهدی براهویی(کاشانی)
        سه شنبه ۹ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۰۴:۳۶
        سلام و سپاس نظر لطفتان است
        ارسال پاسخ
        پنجشنبه ۱ اسفند ۱۳۹۸ ۲۰:۲۹
        درود ولی منظور حافظ از بخشیدن بخارا
        چیز دیگری بوده بزرگوار
        شندیدین که میگن اگر ان فرد بهتر بخاد ما رو همه رو ول میکنم میرم پیش اون
        به نظر بنده شعر حافظ همچین معنایی میدهد
        خندانک خندانک خندانک
        ابراهیم هداوند
        ابراهیم هداوند
        جمعه ۲ اسفند ۱۳۹۸ ۱۱:۰۵
        سلام و عرض ادب جناب فیضی گرامی
        سپاس که خواندید و نوشتید.
        "خیز تا خاطر بدان ترک سمرقندی دهیم
        کز نسیمش بویِ جویِ مولیان آید همی"
        تعبیر شما هم زیباست بزرگوار. اما "همه را ول کردن و رفتن حتی،... به معنی بخشیدن سمرقند و بخارا" نیست بزرگوار. بلکه در تعبیر شما نیز همه چیز متوجهِ "دل" حافظ می شود نه حاتم بخشیِ حافظ. و باز "اگر" به تعبیر شما به هر دلیل همه را ول کند و برود، نهایت جرمش این است که دل از سمرقند و بخارا کنده است و هیچ خطری سمرقند و بخارا را تهدید نمیکند( آنهم از جانب یک شاعر یک لا قبا).
        در واقع این دل حافظ است که "اگر" و "اگر" برود، متضرر می شود نه سمرقند و بخارا.

        ارسال پاسخ
        جمعه ۲ اسفند ۱۳۹۸ ۱۴:۴۲
        بله درست است
        بزرگوار
        سپاس خندانک
        همانطور که قران مفسر نیاز دارد شعر حافظ هم نیاز به تفسیر درست دارد و یا بزرگان دیگر
        گاه کم توجهی به یک کلمه باعث فریب خوردن و تفسیر نادرست یک سخن حکیمانه میشود

        واقعا زیبا خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        5