سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 3 آذر 1403
    22 جمادى الأولى 1446
      Saturday 23 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        شنبه ۳ آذر

        او که دلم را ربود

        شعری از

        بهمن بیدقی

        از دفتر شعرناب نوع شعر آزاد

        ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۷ بهمن ۱۳۹۸ ۰۱:۳۱ شماره ثبت ۸۰۹۸۹
          بازدید : ۲۸۴   |    نظرات : ۱۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر بهمن بیدقی

         او که دلم را  ربود
         
         شخصیت ترا چقدر دوست دارم
         هرجا نظر انداخته ام تا که برای خوبی ،
         لازم باشد ساخته شود، بخوبی تار و پودی،
         تو درآنجا بودی
         
         درمحضرعلم ، دیدمت ،
         دائماً ، درهمه سویش ، وول میخوردی
         
         درمیانه ی هنر، ازهر رنگی ،
         تو را می دیدم که، میان هر زیبایی، بُر میخوردی
         
         از تو دیدم ، مقالاتی قشنگ و زیبا
         مرا با همه اش، بین رؤیاهایی ناب، میبردی
         
         در کتابخوانی، چه اشتهای خوبی داری
         اگر نمی گرفتمت ،
         یک کتابخانه کتاب را، تنها ، می خوردی
         
         در نقاشی، طراحی، خطاطی، تو واقعاً سرآمدی
         درصنعت هم، جهتِ راحتیِ نوع بشر،
         تو سرآمد بودی
         
         گاهی ، به بلندای عمارتی ترا می دیدم ،
         بهر آسایشِ مردم ، به تکاپو بودی
         
         گاهی به اعماقِ زمین می رفتم ،
         جهت عبور نمودنِ قطارِ بی دود ،
         سرگرم به حفاری و ساختنِ مکانش بودی
         
         غبطه میخورم برتو، ازاینهمه کار،
         وَ ثواب اخروی، که بهای آنرا ،
         ازعمر پرثمرت ، پردازی 
         فکرمیکنم تو، به هرچه ثوابست ، دل می بازی
         
         تکبری ندیدم در تو هیچگاه ،
         تا که ریائی نشود، می‌گویی :
         همه اینها برای روحت، تفریح است، یک بازی
         تو خواب نداری بشر؟
         که به هر رشته ی ناب ، دل می بازی ؟
         
         دیدم چه خضوعی داری، درمقابل الله ات
         میدانم جهت رضایتش عمل کنی
         میدانم عمریست به بهشت ،
         برای خود ، قصری می سازی
         
        روابطِ عمومیِ قشنگی داری
        خیلی با ادبی
        عقاید مذهبی ات، همه اش محترم است،
        اینهمه را، از دلِ همچون دریا ،
        وَ روحِ والا و قشنگت داری
         
        چون هرآنچه که می گویی، اول خود عمل کنی ،
        دیگران را نیز با تلنگری،
        به عرصه ی انجام و عمل ، میاری
        همه استعدادشان را ، به منصه ی ظهور، میاری
         
        حواست به تمامیِ وظائفت هست
        حتی به مستحبات قشنگ و زیبا ،
        چند روز پیش، به عیادت مریضی رفتم
        دیدمت برای شادی اش ، گُل میاری
        جهت نیازمندان و یتیمان کمکی
        برای بهبودِ زندگی های سختشان ،
        تو یکریز، هدیه از روی صفا میاری
         
        آرامش خاصی داری
        خستگی را انگار، برای همیشه از دور و بَرَت ،
        تو فراری دادی، چون همیشه به تنت ،
        استواریِ خاصی داری
        میبینم همیشه ، اندام رسایی داری
         
        همیشه برلبانِ خویش، لبخند ملیحی داری
        خلوصِ ایمان داری
        اعتمادی محکم به خدا ،
        وِ تمامیِ هرچه که او، می پسندد داری
         
        از تو، التماس دعایی دارم ،
        از خدایمان بخواه ، تا بشوم مثل تو ،
        همانی که توعزیزِ نیکو،
        همه یکجا داری
         
        برای هرکاری، جهت این حقیر،
        سرمشق خوبی بودی
        هرگاه نگه ام، افتاد به تو،
        خستگی ام، کامل رفت
        هرگاه نگه ام، افتاد به تو،
        مرا به یاد الله ،
        بعد هم ذکرش ،
        بعد هم شُکر او انداختی ،
        واقعاً چه راهنمای خوبی بودی
         
        اینقدر، مثبتی در زندگی ات ،
        دعا میکنم کاش ،
        برای مردم هم ، اسوه ی اعمال ،
        به ذهن و دلشان می بودی
         
        بهمن بیدقی 98/11/5  
         
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        سه شنبه ۸ بهمن ۱۳۹۸ ۱۹:۱۵
        درود بزرگوار
        زیبا و جالب بود
        فکرکنم این روز ها
        اینجور آدما نایاب باشند خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        سه شنبه ۸ بهمن ۱۳۹۸ ۲۲:۲۹
        باسلام و احترام بیکران
        سپاسگزارم.
        درست میفرمائید ، ولی کاش اینگونه بود
        ارسال پاسخ
        محمد باقر انصاری دزفولی
        سه شنبه ۸ بهمن ۱۳۹۸ ۱۰:۳۱
        هزاران
        درود برشما
        زیبا سرودی بود
        استادگرامی
        خندانک خندانک خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        سه شنبه ۸ بهمن ۱۳۹۸ ۱۵:۰۹
        باسلام وعرض ارادت خدمت استادبزرگوار
        سپاسگزارم از نگاه پرمهرتان
        ارسال پاسخ
        مسعود میناآباد  مسعود م
        سه شنبه ۸ بهمن ۱۳۹۸ ۱۹:۵۰
        سلام :
        .........................
        درود بر شما ------------------------- خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        سه شنبه ۸ بهمن ۱۳۹۸ ۲۲:۳۰
        باسلام و عرض ادب
        ممنونم از نگاه مثبتتان
        سپاسگزارم
        ارسال پاسخ
        اعظم قارلقی
        چهارشنبه ۹ بهمن ۱۳۹۸ ۰۲:۴۵
        درود
        خندانک
        خندانک
        خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        چهارشنبه ۹ بهمن ۱۳۹۸ ۰۷:۲۱
        باسلام وعرض ادب
        سپاسگزارم از نگاه مثبت و پرمحبتتان
        ارسال پاسخ
        ابراهیم آروین
        چهارشنبه ۹ بهمن ۱۳۹۸ ۱۲:۴۰
        درود
        خندانک خندانک
        خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        چهارشنبه ۹ بهمن ۱۳۹۸ ۱۷:۳۳
        باسلام وعرض ارادت
        ممنونم از نظر پر مهرتان
        سپاس
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        4