سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        خاکستر ِ ققنوس

        شعری از

        اکرم بهرامچی

        از دفتر سرزمین کاوه ها نوع شعر مثنوی

        ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۱۶ دی ۱۳۹۸ ۲۰:۳۰ شماره ثبت ۸۰۳۵۲
          بازدید : ۶۸۹   |    نظرات : ۲۱

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر اکرم بهرامچی

        پلکی بزن  این پنجره ها ، بسته ، اسیرند
        مردم دگر از دیدن هر حادثه   سیرند

        بنگر که قفس پُر شده از بغض ِگزنده
        در غربت ِخاموش و در مرگ  ِپرنده

        گفتند  کبوتر پر پرواز ندارد
        در لهجه ی بی پر شدنش ساز ندارد

        لب تشنه و خشکیده   از این مهلکه  سیریم
        اینجا همگان منتظر نسل غدیریم

        ما منتظر جرعه ای از چاه ِ  امیریم
        در وسعت ِ بن بست ِ هیولای کویریم

        تقویم  ِ ترک خورده پر از نبض  ِ صبورست
        خاکستر  ِ تاریخ پر از شعله ی نورست

        خاکستر ِ ققنوس و نفس های بریده ست
        این پنجه که در آینه نقش  ِ تو کشیده ست

        تصویر ِ  ترک خورده ی پرواز پرستوست
        یک مشت پر و بال در این مهلکه  هرسوست

        فریاد و فغان از جگر سوخته ی ماست
        این شعله که درمعرکه و  مهلکه برپاست

        باید که بیایی ز دل ِ خسته ی تاریخ
        در کوچه ی بن بست و در بسته ی تاریخ

        باید که به این سمت ِ  عطش هم نفس ِ  ابر
        بی وقفه بباری به دل ِ سوخته ی صبر

        باید که صدای تو در این گنبد ِ  دَوار
        یک روز   بپیچد به سرا پرده ی اِنکار

        خاموش شود شعله ی جانسوز و جگر سوز
        باران بزند پنجره را باز ،  دل افروز

        یک روز بیایی ،  بنشینی و بمانی
        یک جرعه غزل از  سفر ِ عشق بخوانی
        اکرم بهرامچی
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        سه شنبه ۱۷ دی ۱۳۹۸ ۰۹:۵۵
        بسیار زیبا و شورانگیز بود خندانک خندانک
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        سه شنبه ۱۷ دی ۱۳۹۸ ۱۲:۴۲
        درود بانوی مهر خندانک

        بسیار دلنواز و دل‌انگیز سرودید خندانک

        یک پیشنهاد دوستانه:

        از شما دعوت می‌کنم با توجه به اینکه مدت زیادی نیست که در محفل شعر ناب قلم می‌زنید، برای اینکه اشعارتان بهتر شناخته شود، به شاعرانه‌های دیگر دوستان ناب بیشتر سربزنید. خندانک

        میهمانِ احساس و اندیشه‌ی دوستانتان بشوید و غریبگی نکنید.


        شاعرانه‌هایتان ماندگار خندانک
        اکرم بهرامچی
        اکرم بهرامچی
        سه شنبه ۱۷ دی ۱۳۹۸ ۱۴:۱۸
        سلام خانم حکیمی بافقی
        ممنونم از نظر لطف شما
        من در چند سایتِ شعر اشعارم هست سعی میکنم اشعار خوب شاعران عزیز رو بخونم گاهی نظر میذارم گاهی تشویق میکنم اما عکس العملی تو این سایت زیاد مشاهده نکردم اگر از شعری انتقادی هم کردم فقط برای بهتر شدن اشعار بوده وگرنه قصد جسارت نداشتم
        چشم سعی میکنم بیشتر سر بزنم خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        سه شنبه ۱۷ دی ۱۳۹۸ ۱۹:۱۰
        خندانک خندانک
        آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)
        سه شنبه ۱۷ دی ۱۳۹۸ ۱۹:۲۸
        خاکستر ِ ققنوس و نفس های بریده ست
        این پنجه که در آینه نقش ِ تو کشیده ست
        خندانک
        اکرم بهرامچی
        اکرم بهرامچی
        سه شنبه ۱۷ دی ۱۳۹۸ ۲۳:۵۸
        سلام خانم رحیم زاده گرامی سپاسگزارم از محبتت خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        اکرم بهرامچی
        اکرم بهرامچی
        چهارشنبه ۱۸ دی ۱۳۹۸ ۱۸:۲۹
        سلام خانم رحیم زاده عزیز
        ممنونم که حضور دارین خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        پژمان بدری
        سه شنبه ۱۷ دی ۱۳۹۸ ۱۲:۱۲
        سلام

        آیا این میناکاری های شاعرانه که بر تنِ این صفحه نقش بسته است باید این هم بازدیدش کم باشد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

        خوش آهگ و دلفریب...

        آن وعده داده شده ی وداد دادار خواهد آمد... خندانک خندانک خندانک

        من بجای تمامی آدمهایی که به اینگونه اشعار کم لطفی میکنند
        واژگانتان را به سراچه ی چشمانم می نهم و لذت میبرم
        اکرم بهرامچی
        اکرم بهرامچی
        سه شنبه ۱۷ دی ۱۳۹۸ ۱۴:۲۴
        سلام آقای بدری گرامی
        شما همیشه لطف دارین
        حتی اگر یک نفر از اشعار من انرژی مثبت بگیره برام یه دنیا ارزش داره همیشه از خدا خواستم که قلمم مفید باشه و جوهرش پر رنگ خندانک خندانک خندانک خندانک
        قلم در دست من رقصان و مست است
        مگر او همچو من باده پرست است ؟
        که این من نیستم شور ِ درون است
        قلم در جوهر ِ دریای خون است
        ارسال پاسخ
        اکرم بهرامچی
        سه شنبه ۱۷ دی ۱۳۹۸ ۱۰:۳۹
        سلام آقای استکی گرامی
        ممنونم از حضور سبز شما خندانک خندانک
        بهروز دارابی
        سه شنبه ۱۷ دی ۱۳۹۸ ۱۳:۴۲
        درود بر شما شاعره ی گرامی بسیار زیبا سروده اید یکی از بهترین‌هایی بوده که خواندم همه ابیات عالی به هم ربط داده شده اینقدر موزون که دوباره و دوباره خواندنش کهنگی نمی‌آورد آفرین و قلمتان سبز .

        پایدار باشید انشالله
        🌹🌹🌹🌹🌹
        اکرم بهرامچی
        اکرم بهرامچی
        سه شنبه ۱۷ دی ۱۳۹۸ ۱۴:۲۸
        سلام آقای دارایی غزیز
        ممنونم از محبت و دیدگاه شما خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        اکرم بهرامچی
        اکرم بهرامچی
        سه شنبه ۱۷ دی ۱۳۹۸ ۱۹:۲۱
        ممنون خندانک
        حمیدنوری(احمد)
        سه شنبه ۱۷ دی ۱۳۹۸ ۱۸:۱۴
        درود بانوی گرامی
        بسیار زیبا سروده ای دست مریزاد بسیار زیباست
        فقط در مصرع چهارم احساس میکنم کلمه ی (خاموش)
        باید (خاموشی) باشد خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        اکرم بهرامچی
        اکرم بهرامچی
        سه شنبه ۱۷ دی ۱۳۹۸ ۱۹:۲۵
        سلام آقای نوری گرامی
        ممنون از حضور خوبتون و توجهتون خندانک خندانک خندانک
        ترکیب غربت ِخاموش یک نوع تصویر سازیه و اگه بشه غربت خاموشی معنا نداره ضمناً با مکث به وزن هیچ خدشه ای وارد نمیشه
        ممنون
        ارسال پاسخ
        اعظم قارلقی
        پنجشنبه ۱۹ دی ۱۳۹۸ ۰۴:۰۸
        درود بانوی شاعر
        بسیار عالی خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        اکرم بهرامچی
        اکرم بهرامچی
        پنجشنبه ۱۹ دی ۱۳۹۸ ۲۰:۲۷
        سلام
        ممنون خانم قارلقی عزیز خندانک
        ارسال پاسخ
        (م) وفائی
        جمعه ۲۰ دی ۱۳۹۸ ۱۱:۲۶
        سلام و ارادت و احترام سرکار خانم بهرامچی بزرگوارم....مثنوی عمیق و بسیار بسیار زیبا از شما خواندم و بی نهایت لذت بردم....قلم توانمند و بی توقع شما به وسعت دریاها بر دل می نشیند و درسها و حرفها می آموزد
        بازم بسیار بسیار ممنون و سپاس که مارا میهمان این قلم زیبا و افکار شاعرانه و خالصا نه خود میفرمایید.سلامت باشید و پایدار خندانک
        اکرم بهرامچی
        جمعه ۲۰ دی ۱۳۹۸ ۱۴:۰۹
        سلام خانم وفائی گرامی
        شما لطف دارید از حضور خوبتون سپاسگزارم خندانک
        عبدالامیر الهی(مسکین)
        شنبه ۲۱ دی ۱۳۹۸ ۲۰:۲۱
        درود بر شما استاد عالی قدر
        بسیار زیبا
        پاینده و پایدار باشید به مهر یزدان پاک
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        اکرم بهرامچی
        اکرم بهرامچی
        دوشنبه ۲۳ دی ۱۳۹۸ ۱۴:۵۰
        درود بر شما سپاسگزارم از لطف شما خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        3