وقتی این همه اشتباهات جدید وجود دارد که میتوان مرتکب شد، چرا باید همان قدیمیها را تکرار کرد. برتراند راسل
چهارشنبه ۳ بهمن
گوشی نداره دنیا بشنوه حرف ما را شعری از محمد حسن زاده چلچله
از دفتر هوس و قفس نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۲۶ آذر ۱۳۹۸ ۰۴:۴۳ شماره ثبت ۷۹۷۱۴
بازدید : ۲۱۳۵۸ | نظرات : ۴
دفاتر شعر محمد حسن زاده چلچله
آخرین اشعار ناب محمد حسن زاده چلچله
صدای ارسالی شاعر:
مرورگر شما از پخش صدا پشتیبانی نمی کند
گوشی نداره دنیا
گوشی نداره دنیا
بشنوه حرفِ ما را
این حرف که تو دلِ ما
مونده شده عقده ها
چشمی نداره دنیا
ببینه روزِ ما را
اینهمه اشک و غصه
حلقه زده تو چشما
دیگه نداره طاقت
دل من و دل ما
شده تموم همه چیز
واسه من و واسه ما
دنیا بگو تو آخه
این چه وظعهها؟
دنیا شده یِ سفره
فقط واسه یِ عده
مگه نداریم ما حق
از اینهمه معادن
اگه این وظعش باشه
خراب بشه ایشالا
شاید اگه خراب شه
دوباره آباد بشه
دنیا بشه واسه همه
نه که مالِ ارباب شِ
اینهمه معدن و سنگ
اینهمه نفت و جنگل
حقِ تواه حق ِ من
که حال دست ارباب
زندونی هست و دربند
لویی شانزدهم هم
با ماری آنتوانتش
اگه یکم عاقل بود
نمیشد هیزم خشک
واسه یه ملت پر از خشم
ماریِ خوشگل شاه
وقتی که میخورد کیک
شنید صدایِ قیام
قیام گشنه ها را
گفت که اینا چی میخوان
چرا میدن فحش به ما
یکی بهش گفت ای بانو
گشنه اَن و نون میخان
گفت که حالا نون که نیس
کیک بخورند و حلوا
بانو که تویِ عمرش
فقط بودش تو کاخ ها
نمیدونست که نون هم
از آرده مثل حلوا
بانو اگه یکمی
از اون ثروتت میدادی
به گشنه ها هم خودت
و هم لویی زنده بود
از اون تیغِ گیوتین
ای کاش لویی ها امروز
برن کلاس تاریخ
تاریخ رو باز بخونن
یکم عبرت بگیرند
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.