سه شنبه ۴ دی
باده مستانه شعری از مجید آبسالان
از دفتر عاشقانه های من نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۱۴ مهر ۱۳۹۸ ۱۳:۱۸ شماره ثبت ۷۷۶۹۵
بازدید : ۵۰۷ | نظرات : ۱۲
|
آخرین اشعار ناب مجید آبسالان
|
سحراز خواب پریدم ،خبر یار آمد
مژده ی باد صبا از رخ دلدار آمد
شادگشتم، که نگارم ز سرمهرو وفا
بهرتسکین دل واله ی بیمار آمد،
ازسرشوق ،درآن نیمه شب ،رقص کنان
به سرم شوق گل ودیدن گلزار آمد،
جامی ازمی به کفم هرنفس ازشوق وصال
ناگهان باده ی مستانه به گفتار آمد
گفت: کی بیخبر از دردوغم خلق جهان
ازنشاط تو دل خون شده ای زار آمد
شاد کامی تو باعیش وطرب درراه است
پیش چشمان کسی کو به دلش خار آمد
گفتم ای جام تویی یار مرا در دل شب
این دل خفته زگفتار تو هوشیار آمد
باز گردم نشوم شاد در اندوه کسی
چون ز پندتو مرا فایده بسیار امد
#مجیدآبسالان
|
|
نقدها و نظرات
|
مهرتان را درود شاعر گرانقدر متشکرم از توجه تون سپاسگزارم از نگاه زیبا و پرمهرتون دوست عزیز مانا باشید 🌺🍃🌺 | |
|
درود بر شما شاعر گرانقدر سپاسگزارم از نگاه پرمهرتون دوست ارجمندم مانا باشید 🌺🍃🌺 | |
|
درود بر شما شاعر گرانقدر سپاسگزارم از نگاه زیبا و پرمهرتون دوست عزیز مانا باشید 🌺🍃🌺 | |
|
درود بر شما شاعر گرانقدر ممنونم از لطفتون و سپاسگزارم از نگاه همیشه زیبا و پرمهرتون دوست عزیز مانا باشید 🌺🍃🌺 | |
|
مهرتان را درود شاعر گرانقدر ممنونم از لطفتون متشکرم از توجه تون بزرگوار پایدار باشید 🌺🍃🌺 | |
|
مهرتان را درود شاعره گرانقدر متشکرم از نگاه زیبا و پرمهرتون پایدار باشید و سربلند 🌺🍃🌺 | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
آموزنده و زیبا بود