این منه دیوانه ات ،کو روبروی ما دری؟
کو می و میخانه ، کو یاری برای دلبری؟
گفته بودی با تو هستم تا نفس دارم ولی
استرس داری چو من ، اما تو دسپاچه تری؟
من تو حق میدهم داری تو حق اننخاب
تو خدایی خیلی از رویای من زیباتری
کار من نقاشی بلبل هرزگاهی زغال
اتفاقا دارم از ارزان جنس اعلاء شوهری
می فرستم تیزتر از تو به دنبال نخود
من همانم،آن فروشنده،بگو چند میخری؟
من ندارم مثل تو یاری مرا از من جدا
دوستی باعاطفه هستم نداری مشتری ؟
ما همانند تو البته کمی دیوانه تر
راستی من را به دیوانه سرایت کی بری ؟
جز من و تو باشد آنجا یک نفر هم ،فاتحه
راستی من را سر قبر خدایت می بری ؟
حال من را یک نفر فهمیده آن هم یادگار
من به عطر موی تو حساسم از این روسری
حال چشمت را نپرسیدم چرا لعنت به من
میدهم دستت امانت وقتی از ما بگذری
من که خوبم بیشتر تنها ولی با یاد تو
تو ولی میدانم از من ها شما ها بهتری
یک علی دارم هزاران درد بی درمان شده
مثلا آن شب گفتی از من بارها زخمی تری
زیبا و جالب بود