پنجشنبه ۶ دی
|
دفاتر شعر سیده نسترن طالب زاده
آخرین اشعار ناب سیده نسترن طالب زاده
|
غمرنگ و لیموییست پایانهای تابستان
با زایشی همراز پاییزان جولانگر
زنهار ای افراشته در چشمهایم، خویش!
مواج باشی مثل طوفانهای شهریور
بیدار باشی مثل خونی تازه در قلبم
آواز باشی، مثل باران در غزلخانه
حرمان چشم تنگ خیل تیره روزانرا
باشی شکیبا، سرو عشق افروز فرزانه
با نام تو مهتاب، مست رازقی ها شد
با نام تو، هر باد فاتح بیخبر آمد
پیچید در آغوش گرم عاشقی هامان
در آستان بوسه، صبحی باروَر آمد
مغموم و رویاییست پایانهای تابستان
چون کشتزاری زردوُ معصوم و پریشانست
چون چشمهایت، آن رسولان بلند سبز
دل را به پایان شبان تیره باید بست
آرام و پر غوغاست، پایانهای شهریور
مانند روح سرکشی در پیله های تن
پروانه خواهم شد برای آتش مهرت
جام و جهانی، آه تو! ، ای آخرین موطن
آزاد باشی مثل حجم رودهای دور
از هر سفر آرام برگردی و بیتردید
افسانه ها را خلق خواهی کرد میدانم
از آیینه، خورشیدهای تازه خواهی چید
اغواگر و تنهاست، پایانهای شهریور
در ترجمانِ سوره ی گلها هویدایی
در لنف مهجور طبیعت لانه خواهی کرد
از چارچوب لَخت گندمزار می آیی
سرشار از زخمه است پایانهای شهریور
پیراهنم زخمی عطر حُسن یوسفهاست
شب قیرگون شب پرعسس، شب تار
منرا بخوان،با هر زبان، آوای تو زیباست!
آبی و مغرورست، پایانهای شهریور
در کفشهای رخنه خواهد کرد آزادی
بوی علف، بوی قناری، بوی لبخندست
پرواز خواهم کرد تا سیاره ی شادی
فصل خزان اینجاست، در پایان شهریور
ای قافله سالار، جامی از شرر آور!
در چشمهای لکنت فردا بیفروزش
فصل خزان اینجاست، در پایان شهریور
|