سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 2 دی 1403
    22 جمادى الثانية 1446
      Sunday 22 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        يکشنبه ۲ دی

        نیلی وش بیکران

        شعری از

        ایمان کاظمی ( متخلص به ایمان )

        از دفتر به رنگ دل ( مجموعه اشعار نو و تصنیف ها ) نوع شعر چهار پاره

        ارسال شده در تاریخ جمعه ۸ شهريور ۱۳۹۸ ۱۸:۲۸ شماره ثبت ۷۶۶۷۹
          بازدید : ۳۳۲   |    نظرات : ۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        آخرین اشعار ناب ایمان کاظمی ( متخلص به ایمان )


        آهسته قدم زنم به ساحل
        با پای برهنه بی اراده
        نیلی وش بیکران آبی
        آن دختر بی ریای ساده
         
        با پیچش موج موج مویش
        بی تاب کند ترانه ها را
        با آینه ی زلال رویش
        مستانه کند دلانه ها را
         
        خورشید در آن کرانه ی دور
        انگار که بذر زر فشانده
        بر باغچه اش چه نرم و نازک
        چون سبزه ی تر صدف نشانده
         
        نرمینه ی دلنواز شن ها
        گاهی به فشار تکه ای سنگ
        آهسته بگوید ای مسافر
        غافل مشو از نگار دلتنگ
         
        نا گاه صدای تندر و برق
        برد از لب عاشقانه ها قند
        نیلی وش بیکرانه شد چون
        خاکستری غرور الوند
         
        حالا تب موج همچو شمشیر
        بر صورت صخره می زند چنگ
        سوز دل سنگ و ساحل پیر
        در شور به دیلمان هماهنگ
         
        بر شورش موج موج دریا
        دعواست میان مرغ و ماهی
        از زاویه ی نگاه ماهی
        مرغ است دلیل این تباهی
         
        غوغا و نهیب و بانگ و فریاد
        بغض است در این میان گلوگیر
        باور نکنم خدای من وای
        این کیست در این قفس به زنجیر
         
        دریا و عطش به هم نگنجند
        آرام من اینچنین نجوشد
        می غرد و فخر می فروشد
        دریاست کنون که می خروشد
         
        دریا تو هبوط عشق سازی
        تصویر ملایم نمازی
        حیف است که با چنین هیاهو
        رنگینه ی عاشقی ببازی
         
        تا چشم به هم زدیم بگذشت
        عمر سفر دو روزه ی ما
        این یک دو سلام آخرین را
        آرام گذر ز کوچه ی ما
         
        با همچو منی نه خشم و طوفان
        آرامش صبح عشق باید
        یا بوسه داغ آتشینی
        از جنس تب دمشق باید
         
        گمگشته ی عشق آتشینم
        مجنون و خراب ریش ریشم
        ای جان چه خوش است وادی عشق
        فانوس نیاورید پیشم
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        4