نگاهی عاشقانه

با نگاهی عاشقانه عشقمان آغاز شد
وصلت چشم من و تو مایه ی این راز شد
دیدمت همچون فرشته در ثنای روی خود
عقل و هوشم بردی و رویم از آنجا باز شد
گفتمت: رخسار تو تسکین دردم می دهد 
گفتی ام: عشق تو همچون نغمه پرساز شد
گفتمت: سنبل و یاس و سمن و سوسن و ساج
همه در هجو تو گویند و همین ها ناز شد
گفتمت: یارا بیاور باده ای چون در ناب
گفتی ام: من خود شرابم،باده را چون ساز شد
گفتمت: لب های تو همچون نمک پر شور گشت
گفتی ام:خاموش بادا! عشق تو پر آز شد
گفتی ام: دیدار ما وقت وصال ماهیان
گفتمت: جانان ما! قلبم ز اکنون تاز شد
رفتی و یادت ز دل هرگز نمی ماند جدا
خانه ی دل بی وجودت منزلی سر باز شد
قلب ما از گوشه گیری واله ی شیرین بود
خنده ی وی ناپدید و مجمع غمساز شد
راقما آگاه باش! کاین عشق ایام شباب
همچو طاوس پر ز ناز و لیک بی پرواز شد