سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید |
|
|||||||||||
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است. |
عباداتتون در این ماه عزیز و شبهای قدر، مقبول حضرت حق!
التماس دعا
____
تو در جاری سرخ خون خویش،
رکعتان عشق را،
تکبیر سرودی!
***
دستهای مهربانت،
سایهسارِ قلبهای خسته بود؛
و آفتابِ نگاهِ گرماییِ تو،
آرامش دلهای شکسته را،
تضمین میکرد!
اینک؛ امروز،
کوفه وامدارِ تو است؛
کوچههای کوفه وامدارِ تواند...
ردّ پاهای مهربانت هنوز،
جاری است:
در شبانههای هر کوی و برزن؛
و نگاهِ گرمِ دستانت،
چنگِ نوازش مینوازد:
بر گونههای یتیمانِ بیوه زن!
کودکان؛ امروز،
در سینههاشان بسیار غم دارند؛
زیرا،
آفتابِ نگاهت را،
کم دارند...
کودکان؛ امروز،
بهبودیات را شیر آوردهاند؛
صف کشیدهاند این جا؛
و اشک میبارند؛
زیرا،
بسیار غم دارند؛
چون تو را کم دارند...
زهرا حکیمی بافقی (کتاب صدای پای احساس)
علی آن شیر خدا شاه عرب
الفتی داشته با این دل شب
شب ز اسرار علی آگاه است
دل شب محرم سر الله است
شب شنفتهست مناجات علی
جوشش چشمهی عشق ازلی
قلعهبانی که به قصر افلاک
سر دهد نالهی زندانیِ خاک
اشکباری که چو شمع بیدار
میفشاند زر و میگرید زار
دردمندی که چو لب بگشاید
در و دیوار به زنهار آید
کلماتی چو دُر آویزهی گوش
مسجد کوفه هنوزش مدهوش
فجر تا سینهی آفاق شکافت
چشم بیدار علی خفته نیافت
ناشناسی که به تاریکی شب
میبرد شام یتیمان عرب
پادشاهی که به شب برقع پوش
میکشد بار گدایان بر دوش
تا نشد پردگی آن سر جلی
نشد افشا که علی بود علی
شاهبازی که به بال و پر راز
میکند در ابدیت پرواز
عشقبازی که هم آغوش خطر
خُفت در خوابگه پیغمبر
آن دم صبح قیامت تاثیر
حلقهی در شد از او دامنگیر
دست در دامن مولا زد در
که علی بگذر و از ما مگذر
شال شه وا شد و دامن به گرو
زینباش دست به دامان که مرو
شال میبست و ندایی مبهم
که کمربند شهادت محکم
پیشوایی که ز شوق دیدار
میکند قاتل خود را بیدار
ماه محراب عبودیت حق
سر به محراب عبادت منشق
میزند پس لب او کاسهی شیر
میکند چشم اشارت به اسیر
چه اسیری که همان قاتل اوست
تو خدایی مگر ای دشمن دوست
شبروان مست ولای تو علی
جان عالم به فدای تو علی
در جهانی همه شور و همه شر
ها عَلِیٌ بَشَرٌ کَیفَ بَشَر
شهریار