سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 25 آبان 1403
    14 جمادى الأولى 1446
      Friday 15 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲۵ آبان

        با من بیا، تا ساعت باران، در شنبه ای شیدا

        شعری از

        سیده نسترن طالب زاده

        از دفتر خمیازه های رستیک، مادرزادیند نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ جمعه ۳ خرداد ۱۳۹۸ ۰۰:۲۷ شماره ثبت ۷۴۰۱۱
          بازدید : ۵۹۰   |    نظرات : ۱

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه


        کتاب  را
        میان ملحفه های سرد میپیچم
        صدای  گرم کوهن در رگه های صبح پخش میشود
        در عصبهای بیرنگ نسیم
        گریه ام میگیرد
          لبهایم ، در تمام آیینه ها ، غزل ریخته است
        خون سیاه گوزنهای شمالی، در چشمهایم پیداست
        ،
        پیراهن سبزی از گزنه، به تن میکنم
        گردنبندی از زمرد
        گل سری از یشم
        کفشهایم را به راس کوهستانهای مه انگیز چشمانت
        به پا میکنم
        تا فتح نارودنایا میدوم
        دریا برایم دست تکان میدهد
        در بوق ممتد کشتیها،  پرندگان دریایی گنگ  به ضیافت ما آمده اند
        در عطش پنجره ها
        عطر بوسه رسوایم میکند
        گیلوا، پنجه در موهایم می اندازد
        نفسم تنگ میشود

        انگشتان تو را در آهنگ تنم، پنهان کرده ام
        و قهوه ی راف روی تخت ریخته است

        دستم را بگیر
        در تب  جنگلهای توس،
         تا از صخره های اریب  پرواز کنیم
        رد پاهایمان در برف قله ها پیداست
        ابرها، به لهجه ی دلدادگی ما می اندیشند

        با من بیا
        تا ساعت باران
        در شنبه ای شیدا
        که کراوات قرمزت،
        در  یقه ی زخمی لباسم رخنه کرده
         و  رقاصه ی خورشید دوباره با دود و شراب، می آمیزد
        من در میان آلاله های مرداب
        شیشه های نت  را به میخانه ای کبود میبخشم
          و  آسمان  آبی  در طپش  زلال پیراهنت،گم شده است


        می 2018
         
         
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        3