چهارشنبه ۲۸ آذر
منو یادت... شعری از علیرضا نظری
از دفتر شعرناب نوع شعر دلنوشته
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۱ ارديبهشت ۱۳۹۸ ۲۲:۳۸ شماره ثبت ۷۳۰۹۷
بازدید : ۳۵۳ | نظرات : ۵
|
آخرین اشعار ناب علیرضا نظری
|
بازهم من،بازهم این پارک.یادت می آید؟بعدازظهر ها می آمدیم و آنقدر گرم صحبت و قدم زدن میشدیم که حواسمان نبود ۳_۴باری است پارک را زیر و رو کرده ایم.هنگام خستگی روی همین نیمکت کنار این کاج می نشستیم،تو حرف میزدی و من فقط به عمق چشمانت زل میزدم و تا میخواستم غرق آن اقیانوس آرام شوم پلک میزدی!اما حالا...پارک همان پارک است،کاج همان کاج،نیمکت همان نیمکت،اما تونیستی؛تو نیستی و من دگر قدم از قدم برنمیدارم.
یک راست می آیم و روی این نیمکت خالی،کنار این کاج بی روح می نشینم.دیگر هیچ پرنده ای پر نمیزند،دیگر هوا آفتابی نیست،دیگر این کاج راست قامت نیست؛عزیز جانم،تو نیستی،دیگر هیچ چیز سرجایش نیست...
غمگینم؛آری،اما نه اینکه بخواهم گریه بکنم؛
من فقط خسته تر از آنم که بخواهم بخندم...
#علیرضانظری
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.