پنجشنبه ۲۹ آذر
رسول امید شعری از مجیدکلوت
از دفتر شعرناب نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۲۹ بهمن ۱۳۹۷ ۱۲:۵۱ شماره ثبت ۷۱۵۵۵
بازدید : ۳۸۲ | نظرات : ۱۶
|
|
گل و زمین و زمان و هوای بارانی
خوش آن دمی که نشینی مرا به مهمانی
تو پیک بارش رحمت ،تویی رسول امید
از آن توست خصلت نیکو به این فراوانی
به دست پر محبت خود، دمی مرا بنواز
نگاه پر ز کرامت به من کن ارزانی
عجیب روی تو روشن نماید این خانه
ز پرده برون آی در این سرای ظلمانی
نشان رحمت حق بر زمین هویدا شد
فدای مقدم ماهت ، دل و مسلمانی
گرم به دست نهادی ز عاشقی صد بند
به سان قله ی برفم ،در حریر زندانی
غلام و بنده ی عشقم ، مرا به خانه ببر
به تیغ و تازیانه ، یا هرآنچه می دانی
مرا که هیچم و هیچم به خاک این درگاه
سعادتی بود ام ار مرا گدا خوانی
خدای خلق نموده است به خاطرت جانان
دوازده شمس و یکی پادشاه پایانی
دعا ی خیر شماست ،بدرقه در این غیبت
دعا کنید کنار رود ، پرده های پنهانی
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
زیبا سرودید
خوش آمدید به محفل ناب