سه شنبه ۶ آذر
مصلوب درد شعری از محمدصابر چگینی
از دفتر شعرناب نوع شعر دلنوشته
ارسال شده در تاریخ جمعه ۱۴ دی ۱۳۹۷ ۱۷:۳۰ شماره ثبت ۷۰۲۸۸
بازدید : ۳۷۲ | نظرات : ۴
|
آخرین اشعار ناب محمدصابر چگینی
|
درد را خوب میشناسم. آن میهمان ناخوانده که عمری ست بر سفره دل نشسته و گاهی با شقاوت تمام هرچه هست و نیست را به تاراج میبرد. آری گاهی چنان با دقت بساط ورود و ماندگاری خویش را تدارک می بیند و با وسایلی که در اختیار دارد شروع به بهره بردن از این غنیمت به چنگ آورده می کند. میشناسم آری من درد را در چشمان آن نازنینی می بینم که اگر نمیخواست باشد آن که این اهریمن ناپاک با به صلیب بستنش میخواهد که باشد، فریادش گوش فلک را کر میکرد. فریادی که با برآمدنش اسرافیل قدیس شیپور خود را بر زمین گذاشته و با اشتیاقی ناب آن زیباترین سرودی را که هر شنونده ای را بر خود سوار می کند می خواند و تا آن سوی رنگ ها و دودها می برد. آن سوی رنگ ها و لعاب ها و صداهای روزمره. می برد با خود آنجا که عشق را می شود نفس کشید.
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.