سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 29 آذر 1403
    19 جمادى الثانية 1446
      Thursday 19 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        پنجشنبه ۲۹ آذر

        نامه ای براي او...

        شعری از

        کریم لقمانی سروستانی

        از دفتر s@rv نوع شعر

        ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۷ خرداد ۱۳۹۱ ۲۲:۴۰ شماره ثبت ۶۹۶۹
          بازدید : ۷۳۵   |    نظرات : ۵

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر کریم لقمانی سروستانی

        دوباره صعودم به رُنج بود

        انتهای گامهای تو، باكوله باري خسته !

        آنجا که آخرین شعرت سرودی

        وپركشيدي به اوج آسمان

        درآن سرکش قله ای که جانت گرفت

        دوباره همراه یارانت گامبه قله گذاشتم

        مايوسانه ، باازدحامي اندوه !

        گفتمدرانتظاري،احساسمپريش بودودلم ريش ريش

        آن لحظه كهاشک یارانت چكيد

        دانستم با خون خود

        برسفیدی برف شعر وداع نقش بستی !

        بعدازتو ، پدرهم آمد پیشَت چون تحمل دوریَت نداشت

        تنها مادر ماند وُخواهرو... !

        مادر هنوز چشمبراست ،  شاید بازگردي

        وگاه بجای من نام توصدا ميزند

        باآه تلخي كه ازسينه بيرون ميخزد

        درحاشیه های آن ، میخنددو میگرید

        باگوشه آستيني خيس

        وپلكهائي خسته

        ومن،که تنها کوله بارعشقت بدستم رسید

        با شعرهایت وخاطرات درونش

        امروز من تنهام وتو

        باپدر دررازونياز

        نميدوني براتون چقدرقصه دارم

        آواي دلِ شكسته ام رانميشنويد !

        راستی سنگ قبرت عوض کردم!

        باید نام پدرهم درآن نقش میبست

        وشعر ي كه هميشه زمزمه لبهايت بودبرآنحك كردم

        s@rv

        **

         "ماهمه برگ درختانيم درگلزار عمر

        بيخبر ازسيلي توفان وخشم بادها

        آهوان شادوشنگوليم سرگرم چرا

        غافل ازچنگال گرگ وحيله ي صيادها"

        از: مهدي سهيلي

         

        ۰
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2