پنجشنبه ۶ دی
دو چشم نگران شعری از مهدی تنهائی
از دفتر شب های مهتابی نوع شعر نیمائی
ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۱۵ آذر ۱۳۹۷ ۱۴:۴۹ شماره ثبت ۶۹۵۰۸
بازدید : ۷۳۶ | نظرات : ۱۶
|
آخرین اشعار ناب مهدی تنهائی
|
#م_ت_
نکند یادت نیست...گفتی از عشق سخن...
گفتی از ماندن و از عهد و قرار...که زمستان دلت؛ شده باعشق بهار...
ولی امروز فقط؛ خاطراتی ست که جا مانده و بس...
و دو چشم نگران...
که تو را منتظرند...
و تو آسوده خیال...
دل خود داده به دست دگران...
و در این شیدایی؛ خود من ماندم و من...
#م_ت_
|
|
نقدها و نظرات
|
سپاسگزار حضور پر مهرتان هستم جناب استکی عزیز | |
|
سپاسگزارم | |
|
سپاس بانو | |
|
سپاس بانو | |
|
سپاسگزارم جناب طهماسبی عزیز | |
|
سپاس مهر تان | |
|
سپاسگزار لطف و نگاه زیبایتان هستم بانو محبوب عزیز پاینده باشید | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
عاشقانه و زیبا بود