« آب انار »
کجا آن یک نفرگوید ، دلش زآب انار است آن
اگر ظلمی مرا گوید ، تظلم3 را نگوید آن
اگر ظلمی مرا سوزد،که درخواب خمارست آن
من از ظلم و جفا سوزم ،نمی سوزد ز ظلمی آن
کس اَر ظلمی به ما بنمود،پیشش آشکارست آن
نظام ملکش این باشد،که صاحب اختیارست آن
دل ما گر پُر از غم شد،مگرغمخوارما هست آن
تلافی4 کی نماید آن،کجا در انتقام5 است آن
کجا جویم رخ آن را ،که برما کردگار است آن
زِ غمها و زِ شادیها ، مداوم بر کنارست آن
دیار آن کجا باشد ، مگر در این دیار است آن
به هرجا بنگرم ، نقش دیارش آشکار است آن
دلم از غصه پُر خون شد،مگر اندر فشاراست آن
زِ رنج غصه و دردم ،مگر بیمار و زار است آن
مرا صد درد اگر باشد،شفایش در کنارست آن
ولی ما را به هر دردی ،شفایم انتظار است آن
چه کارش آن بما باشد،چه کارش دست ماهست آن
که ما در فتح هر کار ، طلبکاری کنیم از آن
محبان این چه ستّاریس، عنایت کی رسد از آن
که می سوزم در این ملکش،به پیش رو و چشم آن
خدا را نامی آوردم ، نشاید من ببینم آن
شکایتها بسی دارم ، زِ رنج و غصه ی دوران
خداستّاریت چون شد،چه شدآن صحبت وعنوان
مگرعیب من افزون شد،برون از رحمت رحمان
خدا گفتن تو ستّاری2، نمی بینم چرا من آن
چرا عیبم نمی پوشی ، همین باشد مرا عنوان
خدا ره گر غلط رفتم،ز مُلکت کی رَوَم بیرون
به هر راهی که ره پویم ، نشانی از تو بُد در آن
حسن هر درد و رنجی رابه خود بازم تحمل کن
خدای تو یقین بخشد ، به درد و رنج تو درمان
٭٭٭
3- دادخواهي 4- جزا- عوض و بدل 5- كينه- عقاب
1- درمانده – بيچاره 2- پوشنده گناه
درودتان
زیبا سرودید