تو همچون من . من همچون تو

❤️❤️تو همچون من . من همچون تو❤️❤️

ترا در خود نمی یابم که خود همچون منی در دل 
به پیشم سینه ای داری که باشد بر غمم قاتل 
❤️♥️💋❣
مرا از فکر شیرینت چه شیرین فکرتی باشد 
که فکرت می کند خوبم تویی از عشق من حاصل 
❤️♥️💋❣
من از غربت نمی آیم من از عزلت به پیش آیم 
به خلوت پیش من هستی ولی باطل ولی باطل 
❤️♥️💋❣
به رویا من در آغوشت چه آرامم ز طوفانها 
تو می خوانی مرا در خود سعادت می شود نازل 
❤️♥️💋❣
مرا جز فکر و افکارت نباشد فکر و افکاری 
که من دیوانه تر گشتم ز عشقت جاهلم جاهل 
❤️♥️💋❣
چو در آئینه خود بینم ترا در خود ز خود بینم 
به رخسارم تو می بینم تو بر من گشته ای قابل 
❤️♥️💋❣
به لبهایم کنم حسی که می بوسی لبانم را
به آغوشت مرا گیری کنم عشقت به دل حامل 
❤️♥️💋❣
ترا در سینه بفشارم به آن حدی که درد آید 
که دردت مرهمم باشد به غیرت مرهمان زایل 
❤️♥️💋❣
به دستم دست خود دادی به قلبم قلب خود دادی 
به قلبت قلب خود دادم که هستی علت از فاعل 
❤️♥️💋❣
برایت من غزل گفتم تو خوش خواندی غزلهایم 
صدایت بهتر از بلبل تو بر خوانندگی نائل 
❤️♥️💋❣
سخن هایت چو شیرینی به دل بنشسته شیرینم 
دل از روح الغزل بردی تویی بر عاشقی عامل
❤️♥️💋❣
#روح_الغزل 
شکیبا درخشانی