جمعه ۲ آذر
|
دفاتر شعر سورنا رخشا (سورنا بانو)
آخرین اشعار ناب سورنا رخشا (سورنا بانو)
|
آدم که نکشته بودم،طلاق گرفته بودم
اسمش که سر خورد روی صفحه ی طلاق شناسنامه ام
اسم من هم افتاد توی دهان مردم
هر روز صبح که از خانه بیرون می آمدم،دهان مردم مسیر نگاه چشمانم بود
چشمانی که هیچگاه مامن توله محبتی نبود
جوابهایی که توی دهانم تلنبار شده بود،خفه ام میکرد
هرروز باید حرف این و آن را میریختم توی جیبم و به راهم ادامه میدادم
حرفهایی نارس که طعم گسشان،هنوز زیر زبانم هست
امروز
با شاخه گلی روبرویم نشستی
مرا به شنیدن صدای آواز گنجشکها دعوت کردی
چای برایت ریختم
بیخیال حرفهای پشت سرمان
کامت را با یک لبخند شیرین کردم
و تمام گذشته را ریختم توی زباله دانی دوردستهایم
این جماعت،تا ابد دهانشان بازاست
چایت را بخور یخ کرد
#سورنارخشا
|
|
نقدها و نظرات
|
سپاس | |
|
ممنون چشم تازه ڪارم ازین پس رعایت میکنم سپاس | |
|
درودها جناب سپاسگزارم | |
|
درودها بانو سپاس | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.