سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 8 ارديبهشت 1403
    19 شوال 1445
      Saturday 27 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        شنبه ۸ ارديبهشت

        گفته بودم...

        شعری از

        جواد کریمی

        از دفتر بداهه نوشت های من نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۷ آذر ۱۳۹۶ ۰۰:۲۷ شماره ثبت ۶۰۹۸۱
          بازدید : ۳۷۲   |    نظرات : ۱۱

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        گفته بودم لحظه ای بعد از تو دل شاداب نیست
        جاری از چشمم ببین جز بعد تو سیلاب نیست
         
        تا که جاری شد از عشقت بر لبم حرفی، دگر
        بیقرارت گشته ام دیگر به این دل تاب نیست
         
        گرد رویت گشتم، افتادم به دام آن نگاه
        هر چه دریا ها بگردم این چنین گرداب نیست
         
        شب به شب با یاد روی تو، عجینم با غم و
        خواب و بیدارم یکی شد، در شبم مهتاب نیست
         
        گفته بودی کو، کجا؟، عاشق مگر پیدا شود؟
        خوب من، جوینده باشی آنقدر نایاب نیست
         
        مثل شمعی در فراقت می زنم سو سو فقط
        بین عاشق ها چنین رسمی اگر هم باب نیست
         
        #جواد_کریمی
         
        ۳
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        پنجشنبه ۹ آذر ۱۳۹۶ ۱۸:۰۶
        درود گرامی
        زیبا و جالب بود خندانک خندانک
        روح اله سرداری
        چهارشنبه ۸ آذر ۱۳۹۶ ۰۸:۱۰
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        جواد کریمی
        جواد کریمی
        چهارشنبه ۸ آذر ۱۳۹۶ ۰۹:۵۴
        درود بر شما⚘⚘⚘
        ارسال پاسخ
        سینا دژآگه
        چهارشنبه ۸ آذر ۱۳۹۶ ۰۸:۲۴
        سلام و عرض ادب جناب کریمی بزرگوار خندانک خندانک خندانک
        چندیست که اشعار زیبایتان را می خوانم و لذت می برم خندانک
        و خوشحالم شاعر زیباسرایی چون شما در محفل ناب هستند و ما از برکت وجودشان بهره مند می شویم.
        غزلهایتان خیلی خوب معنا را انتقال می دهند و مبتکرانه هستند.
        و همین طور سعی در خلق تعابیر جدید دارید و این بسیار ارزشمند است.

        گفته بودی کو، کجا؟، عاشق مگر پیدا شود؟
        خوب من، جوینده باشی آنقدر نایاب نیست
        (این بیت عالییییییی بود.احسنت خندانک خندانک خندانک )

        فقط یک موضوع هست به نام گسست زبانی.
        در شعر باید تکلیف سراینده با زبان سرایش مشخص باشد.
        یا کهن(همان شیوه ی شعرای قرون پیشین)
        یا معیار(زبان عصر حاضر)
        ویا محاوره(زبان بیشتر ترانه ها)

        زبان شعر شما کهن است...
        پس در این راستا بیت آخر چندان وصله ی مناسبی برای این غزل نیست.چون اصطلاح باب شدن که به معنی متداول شدن هست، در زبان معیار کاربرد دارد.
        (مثل شمعی در فراقت می زنم سو سو فقط
        بین عاشق ها چنین رسمی اگر هم باب نیست)
        *فکر می کنم منظورتان از فراق دوری بوده است.با توجه به این امر باید املای آن با\"ق\"باشد.(با\"غ\"به معنای آسودگی ست)

        موضوع دیگر رعایت ارکان جمله بندی در بیان درست معناست.
        یعنی باید همه ی اجزا اعم از نهاد و مفعول و مسند و قید و... در جایگاه صحیح به کار گرفته شوند .عدم توجه به این مطلب منجر به ضعف تالیف خواهد شد.مثلاً:
        جاری از چشمم ببین جز بعد تو سیلاب نیست
        در این بیت عبارت\"جز بعد تو سیلاب نیست\" حرف اضافه \"جز\" برای پر کردن وزن آمده و نقشش در جمله معلوم نیست.برای همین کل مصرع را در تبیین گفتار نارسا کرده است.
        ****************************************
        در پایان باید عرض کنم که استعداد شما واقعاً شگرف است و مطمئنم با مطالعه ی شعر های خوب و ناب معاصر ، بیش از پیش می درخشید. خندانک خندانک
        پوزش می طلبم با اینکه گزینه نقد فعال نیست،پرگویی کردم.
        چون به نظرم بهترین هدیه به یک هنرمند واکاوی اثر اوست.
        بنده هم در حد وسع ناچیزم عرایضم را سیاهه کردم.
        ***************************
        پیروز باشید و دراوج خندانک خندانک خندانک
        جواد کریمی
        چهارشنبه ۸ آذر ۱۳۹۶ ۰۹:۰۵
        درود بر شما سینا جان⚘⚘⚘⚘⚘
        بزرگواری کردید🌹🌹🌹
        خیلی هم خوشحال شدم از راهنمایی شما حقیقت اینه که من به تازگی شروع کردم یعنی چند ماهی بیشتر نیست که به نوشتن علاقه مند شدم ولی از فقر سواد رنج می برم ای کاش زمانه بر می گشت تا فرصتی دوباره برای ادامه تحصیل پیدا می کردم به هر حال هر نکته یا اشکالی در کار من دیدید با جان و دل پذیرای انتقاد شما و دوستان هستم در مورد زبان شعر من باید بگم که با همین قضیه خیلی درگیرم و سعی خودم رو خواهم کرد انشاالله بهتر بشه

        خیلی خیلی خوشحالم و تشکر می کنم بابت وقتی برای من گذاشتی، برقرار و پیروز و بهروز باشی⚘🌹⚘ خندانک
        حمیدنوری(احمد)
        پنجشنبه ۹ آذر ۱۳۹۶ ۱۱:۲۱
        درود دوست گرامی زیبا بود
        دست مریزاد خندانک خندانک خندانک
        جواد کریمی
        جواد کریمی
        يکشنبه ۱۲ آذر ۱۳۹۶ ۱۲:۳۳
        درود بر شما جناب نوری⚘⚘⚘
        ارسال پاسخ
        باقر رمزی ( باصر )
        پنجشنبه ۹ آذر ۱۳۹۶ ۱۷:۲۵
        تاریخ هزاره
        به آبسالی مجاز و عرقِ جبینِ واقعیّتم بنگر
        اگر خشکسالی لبهایم را نمی بینی .
        به آئینه ی غبار گرفته ی دیوار سکوتم بنگر
        اگر جای شلاق شفق را
        در گُردِه ام نمی بینی .
        اگر به آه سرد و نفس گیر
        فین کاشان دماغت نمی نگری
        بدان که خفقان شریعت
        دیریست آغاز شده است .
        نفس فانوسهای کوچه های مرطوب و خلوتمان
        از بوی نفت سیاه بد جوری گرفته است .
        گلوی ناودانهایمان
        زیر نورد تکنولوژی
        له و لَوَرده شده است .
        کمر مترسکهایمان
        زیر چرخِ تِ راکتورهای هسته ای شکسته
        و هیچ آلاله ی زخم خورده ی مزرعه ای
        دم بر نمی آورد .
        آیا من دست پرورده ی پست ترین
        خاکهای شمال و یمین نیستم
        که در پیش خاکهای علّیین
        لُنگ پهن میکنند ؟؟
        بیا دردهای کهنه و زخمهای قدیمی
        ملل ما را ببین
        که چگونه در التهاب خلسه می لولند .
        در لحظه ی هبوط که از لابلای جرز اوزون
        ناخواسته به زمین های گر افتادم
        در میان اوراق سنگین تاریخ هزاره
        ثبت است .
        من بودم که برای لقمه ای نان حلال
        و سیر کردن کودکان آسیب و آواره
        هزاران بار کارِ حرام کردم
        و در دادگاه قاضیان ناخلف
        به دورترین نقطه ی تاریک زمین
        تبعید شدم .
        باز آ که زخم اثنی عشری مان چرکین است
        و ما به دنبال مرهمی
        در انتهای کوچه های بن بست گرفتاریم .

        باقر رمزی باصر
        جواد کریمی
        جواد کریمی
        يکشنبه ۱۲ آذر ۱۳۹۶ ۱۲:۳۴
        ارادتمندم جناب رمزی🌹⚘🌹⚘🌹
        ارسال پاسخ
        فريدوني ( شهزاد)
        پنجشنبه ۹ آذر ۱۳۹۶ ۱۷:۵۵
        درود
        خندانک خندانک
        جواد کریمی
        جواد کریمی
        يکشنبه ۱۲ آذر ۱۳۹۶ ۱۲:۳۴
        درودتان باد جناب فریدونی🌼🌼🌼🌼🌼
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0