سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 26 آبان 1403
    15 جمادى الأولى 1446
      Saturday 16 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        شنبه ۲۶ آبان

        گُلی بر شانهٔ احمد

        شعری از

        علیرضا قاسمی (آشیخ)

        از دفتر چند خطی زندگی نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ جمعه ۳ آذر ۱۳۹۶ ۲۰:۲۰ شماره ثبت ۶۰۸۹۲
          بازدید : ۱۴۹۲   |    نظرات : ۱۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر علیرضا قاسمی (آشیخ)

         
         
         
        گُلی بر شانهٔ اَحمد
         
        یه روز پیامبرِ عزیزِ اسلام
        وقتِ نماز و لحظهٔ عبادت
         
        به مسجد آمد و نمازِ خود را
        اِقامه کرد به عشق و با جماعت
         
        ولی یه اِتفاقِ جالب اُفتاد
        که میکُنم بَرایِتان روایت
         
        که با شنیدنش تعجُب کُنید
        زِ بَس قشنگ و نازِ این حکایت
         
        اون روز امامْ حسین کنارِ بابا
        مشغولِ بازی بود و استراحت
         
        تا حضرتِ نَبی میرَفت به سجده
        میرَفت رو دوشِ بابا بی خجالت
         
        میگُفت بُرو بُرو بُرو سَریع تَر
        حالا که اَسبِ من شُدی تو راحت
         
        نماز که شُد تَموم یه عِده گُفتن
        حالا چه کار کُنیم با این اهانت ؟
         
        خوبه بِریم بِپُرسیم اَز پیامبر
        چه پاسُخیست برایِ این جسارت
         
        اومَد به سمتِ حضرتِ محمّد
        یه آدمِ یهودی با عداوت
         
        بِگُفت به حضرتِ نَبی که منْ هَم
        بِدیدَم آنچه شُد دَر این یه ساعت
         
        برای من سوالِ یا محمّد ؟
        بِگو دلیلِ این همه لطافت ؟
         
        چرا شُما نَکردی کودَکت را
        نَه سَرزَنِش نَه تَنبیه و ملامت
         
        به رویِ خوش بِگُفت به آن یهودی
        که دینِ ما بُوَد پُر از طراوت
         
        مَسیرِ دینِ ما به سَمتِ عشقِ
        خوبی به کودکان شُده رسالت
         
        بابا باید با بچه هاش تو خونه
        بَرخورد کُنه با مِهر و با رفاقت
         
        یهودی تا شنید از او این کلام
        بِشُد درونِ قلبِ او قیامت
         
        بِگُفت به حضرتِ نَبی که گَشتم
        با این کلام و مِهرتان هدایت
         
        علاقه مَند شُدم به دینِ اسلام
        دَهَم به این که حَق توئی شهادت
         
         

        شاعر : علیرضا قاسمی
         
         
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۵ آذر ۱۳۹۶ ۱۷:۴۲
        درود گرامی
        موثر و زیباست
        بر خاتم انبیا صلوات خندانک خندانک
        نیره ناصری نسب
        يکشنبه ۵ آذر ۱۳۹۶ ۰۸:۲۷
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
         موسی عباسی مقدم
        يکشنبه ۵ آذر ۱۳۹۶ ۰۹:۴۳
        درودبرقاسمی عزیز خیلی زیبا بود بزرگوار خندانک خندانک خندانک
        روح اله سرداری
        يکشنبه ۵ آذر ۱۳۹۶ ۱۳:۳۸
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        يکشنبه ۵ آذر ۱۳۹۶ ۱۴:۴۹
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2