يکشنبه ۲ دی
غزلخوان شعری از علی کارگر( پیرو)
از دفتر هجران نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ شنبه ۲۹ مهر ۱۳۹۶ ۱۳:۳۴ شماره ثبت ۶۰۰۱۷
بازدید : ۵۶۰ | نظرات : ۲۸
|
دفاتر شعر علی کارگر( پیرو)
آخرین اشعار ناب علی کارگر( پیرو)
|
غَزَل خوان تواَم جانا ،میدانم که میدانی
بجز تو از که باید گفت که تو خوبی زِخوبانی
زمانه بادل ماهم شده نامهربان چندی
بتو گویم من این درد را که دانم اهل ایمانی
شدم از خاطرات بیرون نشان از من نماند دیگر
کنون که بی نشانم من ندارم جان و جانانی
نمیبینم دگر مَه را در اَسماء و درین دوران
طبیبی نیست مداوایم کند یا این که درمانی
به درد عشق میسوزم کنون تاریک شده روزم
چقدر سو سو زنم دیگر درین شبهای ظلمانی
گَهی درد و گَهی درمان ندارم وصل فقط هجران
درین اوضاع بی سامان برای من تو سامانی
بیا پیرو بپردازیم به درد عاشق و معشوق
نباشد عشق پاک هرگز برای لقمه نانی
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیباست