جمعه ۲ آذر
سال من نو نشد شعری از محمد بابایی (نامی)
از دفتر راهبه ی عاشق نوع شعر
ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۲۹ اسفند ۱۳۹۰ ۱۳:۵۶ شماره ثبت ۵۹۸۴
بازدید : ۷۴۳ | نظرات : ۲
|
دفاتر شعر محمد بابایی (نامی)
آخرین اشعار ناب محمد بابایی (نامی)
|
و سال من نو نشد
که با داغ ترین چهارشنبه ی سال
زمستان را بدرقه کردیم
و این بار بهار . . . حرفی برای گفتن ندارد
برای ما که نیم نگاهی به کپه ذغاله ها ننداخته ایم
کودکی در مخروبه ای به دنبال گوشت گند زده ای
پایش در خار فرو می رود
انگار آسمان خنجر به دست
به بخت بد او می خندد
« پس چرا ضربه را نمی زنی؟»
و سال من انگار نو نشد
از محو شدن لبخند
بر لب مخروبه نشین ها
« اگر تو نخندی
سال من
نو نمی شود» . . .
بهاران با بغض خجسته باد
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.