ای دل بخیز باهم از این غصه رد شویم

سلام و عرض ادب جناب نصرالهی بزرگوار و عزیز
به به
واقعاً لذت بردم
این غزتان بسیار پخته و عالی بود
هم از لحاظ محتوا و هم اصول کلاسیک سرایی
وزن شعر صعب بود که البته به خوبی از پسش بر آمده و چکیده در احساس و اندیشه تان را در قالب غزل ریخته اید .
*****************************
وزن:
مفعولُ فاعلاتُ مفاعیلُ فاعلن
(مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
مضارع:به سبب ترکیب دو رکن افاعیلیِ "مفاعیلن و فاعلاتن"(همان هزج و. رمل)
مثمن:به سبب وجود 4 رکن افاعیلی در هر مصراع
اخرب:به سبب تبدیل رکن اول به مفعولُ
مکفوف:به سبب وجود فاعلاتُ و مفاعیلُ
محذوف :به سبب حذف حروف در رکن آخر یعنی فاعلن
نمونه:
ما آزموده‌ایم در این شهر بخت خویش
بیرون کشید باید از این ورطه رخت خویش
...
ای غایب از نظر به خدا می سپارمت
جانم بسوختی و به دل دوست دارمت
...
"حافظ"
********************************
ای دل بخیز با هم از این غصه رد شویم
اشک ار چکید دست رسانیم و سد شویم

چه تصویر زیبایی در مصرع دوم وجود دارد.
دستان مانند سدی جلوی اشک را می گیرند.

گامی نهیم در ره افسانه های خویش
رسم و رسوم عشق، از انها بلد شویم

یک ساختار چند وجهی
هم اشاره به درون پویی دارد و هم برون نگری که صد البته مورد اول بر دیگری ارجحیت دارد

افتاده ای به راه چو دیدیم ، بی درنگ
دستی به وی رسانده و او را مدد شویم
نیکی اگر کِشد به گدایی و مفلسی
بهتر از آنکه پادشه دیو و دَد شویم
دریا شویم ابی و یک رنگ، صافِ صاف
ماه ار نبود، خیش بجوشیم و مد شویم
ما عاشقیم، مهر و محبت طریق ماست
حتی اگر به تیغ جفایش، جسد شویم
مجنون، اگر که دور جهان از بدی شود
تا لحظه ی وداع، مبادا که بد شویم


این ابیات حرف نداشتند و عالییییی بودند
فقط لذت بردم

شما در وزن و قافیه تبحر یافته اید و پیداست با مفاخر کهن هم مانوس هستید.
فکر می کنم اگر به معیار هم رو بیاورید بسیار عالی می شود.

پاینده باشید و در اوج
پرگویی هایم ببخشید

در پناه حق