سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 3 آذر 1403
    22 جمادى الأولى 1446
      Saturday 23 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        شنبه ۳ آذر

        شاهدخت ميگذرد

        شعری از

        شاهدخت

        از دفتر کوتاه مینویسم...درد نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۹ فروردين ۱۳۹۶ ۲۰:۳۸ شماره ثبت ۵۴۷۱۱
          بازدید : ۱۴۲۳   |    نظرات : ۳۹

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        مانده ام ميان اين ريشه هاي تار 
        اي كاش بچيني ، روح ريشه را  
        گلزار قلب من ، زندان بي كسيست 
        شايد بميرمش ، اين روح خسته را 
        ****
        باران دخت شدم ،
        از وقتي كه باران 
        از گريه هايم 
        مرا با بچه ابر كوچكش اشتباه گرفت 
        ****
        لبخند بزن ،  به اتفاق بد ، چون ميفهمه تو قوي هستي و تنهات ميزاره 
        ، به اتفاق خوب ، چون بي منت ، در اغوشت ميگيره ، به مردم چون ممكنه 
        كسي جايي تورو الگو قرار داده باشه ، به خلقت ، چون تنها جبران دوستي ات با طبيعت است ، به خدا ، كه بي بهانه ميبخشد ، گويي فقط تو بنده اش هستي ، و تو چه ها كرده بودي ، گويي هزاران خدا داري و باز هم لبخند بزن ، چون شايد اخرين لبخند كاشته بر لبانت باشد 
        پ.ن : دوستم از جمع صف هاي مدرسه رفت ، جايش به درد خاليست ... روحت قريق رحمت ، مهربانم 
        ****
        سلام دوستان عزيزم ممنونم كه بدون در نظر گرفتن سنم همراهم بوديد  💐
        تقديم به عزيزاي شعرناب ، خيلي دوستون دارم 
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        احمدی زاده(ملحق)
        جمعه ۱۱ فروردين ۱۳۹۶ ۱۴:۴۸
        سلام مهربان عزیز خیلی خوشحالم که باز از شما گرامی می خوانم با تمام قلبم برایتان بهترین هارا خواهانم خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        شاهدخت
        شاهدخت
        جمعه ۱۱ فروردين ۱۳۹۶ ۱۸:۵۵
        ممنونم از حضور سبزتون ، استاد عزيزم
        خوشحالم كه دوباره برگشتم شعرناب خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمعه ۱۱ فروردين ۱۳۹۶ ۲۱:۰۱
        خندانک خندانک خوش آمدید خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        جمعه ۱۱ فروردين ۱۳۹۶ ۰۷:۴۳
        سلام عزیز نازنین خندانک

        آدینه ات بخیر و خرسندی ها خندانک

        هرکس که خدا خواست رود جای دگر
        اندر دل ماست جاودان یاد دوست خندانک خندانک


        سکوت میکنم و دوباره ها میخوانم دلنگارت را خندانک خندانک

        به یگانه خدا امانت می سپارمتان شادبمانید درپناه امن الله
        خندانک خندانک
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        جمعه ۱۱ فروردين ۱۳۹۶ ۱۲:۵۱
        در هوای گرفته ی پاییز
        وقت بدرود شب، طلوع سحر
        پیله‌اش را شکافت پروانه
        آمد از دخمه ی سیاه به در

        بال‌ها را به شوق بر هم زد
        از نشاط تنفس آزاد
        با نگاهی حریص و آشفته
        همره آرزو به راه افتاد

        نقش رخسار بامداد هنوز
        بود پر سایه از سیاهیِ سرد
        داشت نقاش خسته از پستو
        کاسهٔ رنگ زرد می‌آورد

        رد شد از دشتِ صبح پروانه
        با نگاهی حریص و آشفته
        دید در پیله زار دنیایی
        چشم باز و بصیرت خفته

        - «آی! پروانگَک ! روی به کجا؟»
        آمد از پیله زار آوایی
        «... باد سرد خزان سیه کندت
        چه جنونی، چه فکر بیجایی !»

        - «فصل پروانه نیست فصل خزان»
        نیم پروانه کرمکی گفتا
        «لااقل باش تا بهار آید
        لااقل باش ... » محو شد آوا

        رد شد از دشتِ صبح پروانه
        به چمنزارِ نیمروز رسید
        شهر پروانه‌های زرین بال
        نور جویانِ پشت بر خورشید

        - «اوه، به به غریب پروانه!
        از کجایی تو با چنین خط و خال؟
        شهر عشاق روشنی اینجاست
        شهر پروانه‌های زرین بال»

        - «نه غریبم من، آشنا هستم
        از شبستان شعر آمده‌ام
        خسته از پیله‌های مسخ شده
        از سیه دخمه‌ام برون زده‌ام

        همرهم آرزو، به کلبهٔ شعر
        آردها بیخت، پروزن آویخت
        بافته از دل و تنیده ز جان
        خاطرم نقش حلّه ها انگیخت

        از شبستان شعرِ پارینه
        من همان طفل ارغنون سازم
        ارغنون ناله‌های روح من است
        دردناک است و وحشی آوازم

        اینک از راه دور آمده‌ام
        آرزومند آرزوی دگر
        در دلم خفته نغمه‌های حزین
        از تمنای رنگ و بوی دگر ...»

        - «اوه، فرزند راه دور! بیا
        هر چه داری تو آرزو اینجاست»
        بر چمن‌ها نشست، پروانه
        گفت:‌«... به به چه تازه و زیباست!»

        روزها رفت و روزها آمد
        بود پروانه گرم لذت و گشت
        روزهایی چه روزهای خوشی
        در چمنزار نیمروز گذشت

        تا شبی دید آرزوهایش
        همه دلمرده‌اند و افسرده
        گریه‌هاشان دروغ و بی‌معنی‌ست
        خنده‌هاشان غریب و پژمرده

        گفت با خود که نیست وقت درنگ
        این گلستان دگر نه جای من است
        من نه مرد دروغ و تزویرم
        هر چه هست از هوای این چمن است

        بشنید این سخن پرستویی
        داستانش به آفتاب بگفت
        غم پروانه آفتابی شد
        روزها رفت و او نه خورد و نه خفت

        - «آفتاب بلند عالم‌گیر!
        من دگر زین حجاب دل‌زده‌ام
        دوست دارم پرستویی باشم
        که ز پروانگی کسل شده‌ام»

        عصر تنگی که نقشبندِ غروب
        سایه می‌زد به چهره‌ای روشن
        می‌پرید از چمن پرستویی
        - «آه ... بدرود، ای شکفته چمن!»

        بال‌ها را به شوق بر هم زد
        از نشاط تنفس آزاد
        با نگاهی حریص و آشفته
        همره آرزو به راه افتاد

        - «به کجا می‌روی؟ پرستوی خرد! ...»
        از چمنزار آمد این آوا
        - «... لااقل باش تا بیاید صبح
        لااقل باش ... » محو گشت صدا

        از چمنزار نیمروز پرید
        همره آرزو پرستویی
        در غبار غروب دود اندود
        دید از دور برج و بارویی

        سایه خیسانده در سواحل شب
        کهنه برجی بلند و دود زده
        برج متروک دیر سال، عبوس
        با نقوشی علیل و مسخ شده

        برجبان پیرکی سیاه جبین
        در سه کنجی نشسته مست غرور
        و به گرد اندرش ستایشگر
        دو سه نو پا حریف پر شر و شور

        بر جدار هزار رخنۀ برج
        خفته بس نقش با خطوط زمخت
        حاصل عمر چند افسونگر
        میوهٔ رنج چند شاخهٔ لخت

        گاه غمگین نگاه معصومی
        از ورم کرده چشم حیرانی
        گاه بر پرده‌ای غبار آلود
        طرح گنگی ز داس دهقانی

        رهگذر بر دهان برج نشست
        گفت: «وه، این چه برج تاریکی ست!
        در پس پرده‌های نُه تویش
        آن نگاه شراره بار از کیست؟»

        صف ظلمت فشرده‌تر می‌گشت
        درهٔ شب عمیق‌تر می‌شد
        آسمان با هزار چشم حسود
        در نظارت دقیق‌تر می‌شد

        - «هی! که هستی؟» سکوت برج شکست
        - «هی! که هستی؟ پرندهٔ مغموم!
        مرغ سقایکی؟ پرستویی؟»
        بانگ زد به رجبان در آن شب شوم

        - «برج ما برج پرده داران است
        همه کس را به برج ما ره نیست
        چه شد اینجا گذارت افتاده ست؟
        سرگذشت تو چیست؟ نام تو چیست؟»

        - «از شبستان شعر آمده‌ام
        من سخن پیشه‌ام، سخنگویم
        مرغکی راه جوی و رهگذرم
        مرغ سقایکم، پرستویم

        مرغ سقایکم چو می‌خوانم
        تشنگان را به آب و دانهٔ خویش
        و پرستویم آن زمان که کنم
        عمر در کار آشیانهٔ خویش

        دانم این را که در جوار شما
        کشتزاری ست با هزار عطش
        آمدم کز شما بیاموزم
        که چه سان ریزم آب بر آتش

        آمدم با هزار امید بزرگ
        و همین جام خرد و کوچک خویش
        آمدم تا ازین مصبِّ عظیم
        راه دریای تشنه گیرم پیش... »

        - «برج ما جای‌ آشیان تو نیست»
        گفت آن نغمه ساز نو پایک
        - «تشنگان را بخار باید داد
        دور شو دور، مرغ سقایک!»

        صبحدم کشتزار عطشان دید
        در کنارش فتاده پیکر غم
        در به منقار مرغ سقایک
        برگ سبزی لطیف، پر شبنم

        رفته در خواب، خواب جاویدان
        وقت بدرود شب، طلوع سحر
        با تفنگی کبود و گرد آلود
        رهگذر، جنگجوی بی سنگر

        مهدی اخوان ثالث
        ‌ ‌‌‌‌‌‌
        ارسال پاسخ
        شاهدخت
        شاهدخت
        جمعه ۱۱ فروردين ۱۳۹۶ ۱۲:۵۷
        سپاس بانوي عزيزم
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        شاهدخت
        شاهدخت
        جمعه ۱۱ فروردين ۱۳۹۶ ۱۲:۵۸
        چه شعر زيبايييييي خندانک خندانک
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمعه ۱۱ فروردين ۱۳۹۶ ۲۱:۰۱
        خندانک خندانک خوش آمدید خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمعه ۱۱ فروردين ۱۳۹۶ ۱۴:۲۸
        سلام خندانک
        بسیارزیبا بود بانوی عزیزم خندانک
        روح دوستتون هم شاد وقرین رحمتخندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        شاهدخت
        شاهدخت
        جمعه ۱۱ فروردين ۱۳۹۶ ۱۸:۳۰
        ممنونم بانوي قشنگم ، منتظر عكس جديدتون هستمااااااااا
        خيلي دوستون دارم جانم خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمعه ۱۱ فروردين ۱۳۹۶ ۲۱:۰۱
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        چشومممممممم خندانک عکسم می ذاریم خندانک خندانک خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        جمعه ۱۱ فروردين ۱۳۹۶ ۱۹:۴۷
        درود گرامی
        عرض تسلیت
        روحش شاد خندانک
        شاهدخت
        شاهدخت
        شنبه ۱۲ فروردين ۱۳۹۶ ۰۱:۲۶
        سپاس استاد بزرگوار خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        جمعه ۱۸ اسفند ۱۳۹۶ ۰۰:۴۳
        خندانک خندانک سلام بانو روزت مبارک خندانک خندانک
        صحبت  پارکی ( صُبی )
        جمعه ۱۱ فروردين ۱۳۹۶ ۰۷:۴۸

        نازنین شاعر
        شاهدخت گرامی
        آنچه خواندم شعر بود و لذت بخش
        متشکرم
        سلام
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمعه ۱۱ فروردين ۱۳۹۶ ۲۱:۰۱
        خندانک خندانک خوش آمدید خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        شاهدخت
        جمعه ۱۱ فروردين ۱۳۹۶ ۰۹:۰۰
        نگاهتان را سپاس خندانک
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمعه ۱۱ فروردين ۱۳۹۶ ۲۱:۰۱
        خندانک خندانک خوش آمدید خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        حسن باقری(فانوس)
        جمعه ۱۱ فروردين ۱۳۹۶ ۱۰:۴۱
        وقلب مهربانم
        به آرامی به روی مرگ
        لبخند می زند
        چونان کودکی که در آغوش مادرش
        آرام می گیرد
        آرام
        بداهه
        شاهدخت عزیز درود
        بسیار عالی
        لحظه هاتون شادمان
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        شاهدخت
        شاهدخت
        جمعه ۱۱ فروردين ۱۳۹۶ ۱۴:۴۴
        سپاس جناب فانوس عزيز
        ممنونم كه اومديد
        شعرتون ارام و پاك بود خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمعه ۱۱ فروردين ۱۳۹۶ ۲۱:۰۱
        خندانک خندانک خوش آمدید خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        لیلا باباخانی (سما الغزل )
        جمعه ۱۱ فروردين ۱۳۹۶ ۱۲:۲۳
        سلام نازنین بانو
        بسیار زیبا و با احساس
        روح دوستتان شاد و قرین رحمت الهی
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        شاهدخت
        شاهدخت
        جمعه ۱۱ فروردين ۱۳۹۶ ۱۶:۴۷
        ممنونم از حضورتون بانوي قشنگم خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمعه ۱۱ فروردين ۱۳۹۶ ۲۱:۰۱
        خندانک خندانک خوش آمدید خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        حسین شفیعی بيدگلی
        جمعه ۱۱ فروردين ۱۳۹۶ ۱۶:۳۲
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمعه ۱۱ فروردين ۱۳۹۶ ۲۱:۰۱
        خندانک خندانک خوش آمدید خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        شاهدخت
        شاهدخت
        جمعه ۱۱ فروردين ۱۳۹۶ ۲۱:۴۲
        ممنونم از حضورتون جناب بيگدلي
        ارسال پاسخ
        شاهدخت
        شاهدخت
        جمعه ۱۱ فروردين ۱۳۹۶ ۲۱:۴۲
        ممنونم بانوي عزيزم خندانک خندانک خندانک خندانک
        احمدرضا محمدی
        جمعه ۱۱ فروردين ۱۳۹۶ ۱۸:۲۵
        با سلام
        بسسار زیبا و دلنشین بود
        احسنت بر شما بانو
        خندانک خندانک
        شاهدخت
        شاهدخت
        شنبه ۱۲ فروردين ۱۳۹۶ ۰۱:۲۶
        سپاس از شما بزرگوار خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        فریبا غضنفری  (آرام)
        شنبه ۱۲ فروردين ۱۳۹۶ ۱۶:۱۲
        شاهدخت بانو جان،
        احساستان را خواندم و همراه شدم،🌹🌹🌹
        روحشان در آرامش، تسلیت عرض می کنم خندانک
        شاهدخت
        شاهدخت
        شنبه ۱۲ فروردين ۱۳۹۶ ۲۰:۴۲
        بانو جان قشنگم ، ممنونم از حضور خوبتون
        اميدوارم كسي هيچ گوشه از قلبش ، كسي رو نداشته باشه كه تاريخ انقضاش تموم شده
        چه مرده باشه چه رفته باشه خندانک
        ارسال پاسخ
        نرگس فتحی زاده(موژان)
        يکشنبه ۱۳ فروردين ۱۳۹۶ ۱۷:۵۶
        درودها خندانک
        بسیار زیباست خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        شاهدخت
        شاهدخت
        يکشنبه ۱۳ فروردين ۱۳۹۶ ۲۲:۱۹
        درود ها بانوي قشنگم ، ممنونم
        ارسال پاسخ
        حلیم نژند
        پنجشنبه ۱۷ فروردين ۱۳۹۶ ۱۷:۰۰
        خندانک خندانک خندانک خیلی ها ناب و با مفهوم نوشتی ..همیش بدرخشی خندانک خندانک خندانک خندانک
        شاهدخت
        شاهدخت
        سه شنبه ۵ ارديبهشت ۱۳۹۶ ۲۱:۰۸
        سپاس از نگاهتان خندانک
        ارسال پاسخ
        کبری یوسفی
        جمعه ۱۴ دی ۱۳۹۷ ۰۱:۰۴
        سلام مهربانوی عزیز
        بسیار عالی سروده اید خندانک خندانک
        درپناه حق خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        مجتبی شهنی
        پنجشنبه ۱۸ دی ۱۳۹۹ ۲۰:۵۵
        درررود
        بسیار
        زیبا
        و
        عاااااااالی


        *_꧂🌸☘️჻*
        🌸 🌿 *꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸_____*
        ☘️჻🌸🌿
        زهره دهقانی ( شادی)
        چهارشنبه ۱۱ مرداد ۱۴۰۲ ۱۲:۳۴
        سلام و درود شاهدخت عزیز
        زیبا و با احساس قلم زدید...👌👌👌
        لذت بردم💐💐💐
        🌷🌷🌷🌷
        در پناه حضرت عشق✨
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        نادر امینی (امین)

        یکی از بزرگان اهل شعر درودی فرستاد برمن از روی مهر نبودم لایق حمو ثنای بندگان بباشم حقیری زشرمندگان سرودم تا که سنجم عهد خویش به اشک یتیمان پای افتاده پیش نه من آن نیک سرشتم در این روزگار ولی من کجا وسعدی روشن فکار کنون من درودی فرستم مریم که عادل بود کنیه اش چو عادل هماره بود با همه بنیه اش
        مدینه ولی زاده جوشقان

        تو ای آن که در قلب و روح منی اا خداوند حکمت خدای غنی اا به اطراف خود هم نگاهی بکن اا بتابان بر این سر زمین روشنی مدینه ولی زاده ی
        مریم عادلی

        درود برشما شاعر نیک سرشتتتت کاش دنیااز فکرتان مینوشت
        نادر امینی (امین)

        مرده آن است که نامش به نکویی نبرند ورنه هرمرد تبهکار به جهان زنده بود لیک مرد فداکار فلکی زنده کند دست دردست فقیران دهد و خرج یتیمان بکند این چنین که رسم خردی درجهان زنده بود پیش یزدان همه از فقر وغنیآن برازنده بود نه ستم بیند و نه ستمکار بود عاقبت در پی عقبی رود پا زدنیا بکشد
        مریم عادلی

        دستها خالی اند ازسخا و سلامممممم هیچ چیز پس نجو ای نکومرد تام

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        5