چهارشنبه ۳۰ آبان
|
دفاتر شعر طاهره اباذری هریس
آخرین اشعار ناب طاهره اباذری هریس
|
کسی مرا نخواهد خواند...
چرا که من
غزلی گنگ و بی واژه ام!
آری
من حوای سیب های نچیده ام!
حنجره ام زخمی فریاد های نزده است و قلمم داغدار غزل های نانوشته...
پاهایم خسته ی راه های نرفته است و دست هایم گمشده در خاطرات نوازش های نکرده!
از ما که گذشت ولی...
اسم کلیشه ای مرا
اگر تو یکبار صدا میکردی یقین دارم آنقدر تکراری نمیشد
و اگر...
اگر...
فرض کنیم!
اگر
"تو"
دوستم داشتی
مطمئن باش این دامن گلدار آبی
این چشم های مشکی
و موهای پریشان و بلند سیاهم به هم می آمدند
و من ناگهان در آینه ی غبار گرفته ی اتاقم...
زیبا میشدم
و لب هایم به سرخی بوسه میشد!
به قداست صدایت قسم،
مرا اگر تو زمزمه میکردی...
شاهکارتر از الهه ی ناز بنان میشدم
و اگر می خواستیَم
سوژه ی تابلوهای فرشچیان میشد شکوه اساطیری عشقم!
سالم را از تو تحویل میگرفتم اگر...
چهار فصل بهار می شدم
و اگر از من ذره ای آرامش میخواستی
سیگارتر از هر مارلبورو و کنت و اشنو و بهمنی میشدم
تو بت من اگر میشدی...
خداتر از خدایان افسانه ای میکردم تورا...
یا اگر خودت شرابم میشدی
من زاهد کنج نشین عزلت...
آنقدر مست میشدم که تا خود خدا هوشیار نشوم
لابد خراباتی تر از من نداشتی آن موقع!!!
ولله که اگر تو یکبار میگفتی دوستت دارم،
فقط یکبار!
احساس ناب و سرشار مرا
ابیات کهنه ی حافظ و سعدی که نه
فقط گیرایی و تازگی چکامه های خودت می توانست
به غل و زنجیر واژه ها بکشاند!
مرا اگر میخواستی
اگر میخواستی
میدیدی شاخه نبات تر از شیرین میشدم!!!
نخواستی
ندیدی
نشد
سهوی یا به عمد!
هرچه که بود
عاشق بودن را امتحان نکردی وگرنه...
به من هم معشوقه بودن می آمد!!!
طاهره اباذری هریس
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
مدیر موسس سایت ادبی شعرناب
فکری احمدی زاده (ملحق)