سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 2 دی 1403
    22 جمادى الثانية 1446
      Sunday 22 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        يکشنبه ۲ دی

        فصل خرداد ماه من

        شعری از

        محمد جهانگیری

        از دفتر غزل نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۱۳ دی ۱۳۹۵ ۱۰:۴۰ شماره ثبت ۵۲۷۲۳
          بازدید : ۶۸۱   |    نظرات : ۱۸

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        آخر رسید، راه تو بر کوره راه من
        ماندی چگونه بگذری از پرتگاه من
         
        برشانه های سنگی ام گریه ات گرفت
        باران گرفت قامت خرداد ماه من
         
        چاهی برای دردُ دلت هیچ جا نبود
        دردت فرو نشست در اعماق چاه من
         
        فرهاد بودُ تیشه و بر بند بند من
        ترسیم می شدی همه در کارگاه من
         
        آری نشست نقش خیالت به سنگ ها
        برتپه هـــای ممتد ُ ســـرد ُسیاه من
         
        تا مغز استخوان همه سوزت فرا گرفت...
        بغضت کشید عکس تورا در نگاه من
         
        آنی که بُرد خواب مرا تا ستاره ها   
        خوابش گرفت هنگام گذر در پگاه من
         
        ای یاد واره ای که خیالت غریب ماند
        بارانی است قامت خرداد ماه من 
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        سه شنبه ۱۴ دی ۱۳۹۵ ۱۸:۲۴
        چگونه درود گرامی
        بسیار زیبا و دلنشین بود خندانک
        محمد جهانگیری
        محمد جهانگیری
        چهارشنبه ۱۵ دی ۱۳۹۵ ۱۷:۳۱
        درود جناب استکی بزرگوار
        قدم رنجه فرمودید خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        مسعود خلیق اخلاقی
        سه شنبه ۱۴ دی ۱۳۹۵ ۰۳:۱۴
        زیبابو د
        زیبا
        خندانک خندانک خندانک
        محمد جهانگیری
        محمد جهانگیری
        سه شنبه ۱۴ دی ۱۳۹۵ ۱۹:۱۶
        سپاس گزارم
        درود بر شما
        تقدیم به شما برادر بزرگوار خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        علی کشاورز ( فریاد )
        سه شنبه ۱۴ دی ۱۳۹۵ ۰۷:۲۷
        خندانک خندانک خندانک
        محمد جهانگیری
        محمد جهانگیری
        سه شنبه ۱۴ دی ۱۳۹۵ ۱۹:۱۷
        درود بر شاعرتوانا
        محبت دارید
        صفای قدمتان خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        مهناز نصیرپور (بانوی فصلها)
        سه شنبه ۱۴ دی ۱۳۹۵ ۱۱:۰۷
        درود بر شما
        زیبا بود
        به ویژه این دو بیت
        چاهی برای دردُ دلت هیچ جا نبود
        دردت فرو نشست در اعماق چاه من

        فرهاد بودُ تیشه و بر بند بند من
        ترسیم می شدی همه در کارگاه من

        فقط فکر می کنم به جای علامت ُ حرف "و" بگذارید بهتر است
        با سپاس خندانک خندانک خندانک
        محمد جهانگیری
        محمد جهانگیری
        سه شنبه ۱۴ دی ۱۳۹۵ ۱۹:۲۵
        سپاس از حضور حضرتعالی
        بسیار خرسندم
        -----------------
        در رابطه با حرف (واو) چیزی که می توانم بگویم اینست که :
        اولا چون خود حرف واو مستقل بیان می شود و قسمتی از وزن را اشغال می کند .نمی توانستم انرا قرار دهم. دوما یک واو ِ دیگر درهمین مصرع وجود دارد. درنهایت زیباتر این دیدم که از ادات اضافه که به همراه حروف بکار می رود استفاده نمایم شاید اینکار درروانخوانی مصرع بیشتر بکار بیاید.
        ---------------------
        بازهم سپاس خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        ویهان قسمت پور
        چهارشنبه ۱۵ دی ۱۳۹۵ ۰۶:۰۱
        درود بر شما زیبا بودولذت بخش وپر احساس خندانک خندانک
        میرعبدالله بدر
        چهارشنبه ۱۵ دی ۱۳۹۵ ۰۹:۱۱
        خندانک خندانک خندانک
        محمد جهانگیری
        محمد جهانگیری
        چهارشنبه ۱۵ دی ۱۳۹۵ ۱۷:۳۱
        بسیار سپاسگزارم
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        بهارک (دختر پاییز)
        چهارشنبه ۱۵ دی ۱۳۹۵ ۰۹:۲۷
        < خندانک >

        درودتان

        پر از احساس و زیبایی

        < خندانک >
        محمد جهانگیری
        محمد جهانگیری
        چهارشنبه ۱۵ دی ۱۳۹۵ ۱۷:۳۲
        درود بر شما
        سپاسگزارم خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        ولی الله شیخی مهرآبادی(دیوانه)
        چهارشنبه ۱۵ دی ۱۳۹۵ ۱۲:۴۳
        جناب آقای جهانگیری عزیز، سلام علیکم.
        ...........................................................
        آری نشست رنگِ خیالت به سنگها
        برتپّه های مُمتدو،سَردو سیاهِ من
        .................................................
        بسیار بسیار زیباست ودلنشین.....وبرای همین است که(باپوزش) نمی توانم بگذرم ازین مصرع که:(خوابش گرفت هنگامِ گُذر، ازپگاهِ من)...حتماً وزنش رادوباره...بازنگری بفرمایید....وفکرهم نمی کنم که استفاده ارحرفِ (و)...تاهرچندتایی که لازم باشد....مشکلی داشته باشد...وتکرارش به هنگامِ لزوم....ایرادی ندارد...بازهم عذرخواهی می کنم بزرگوار، موفق باشید.
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        محمد جهانگیری
        محمد جهانگیری
        چهارشنبه ۱۵ دی ۱۳۹۵ ۱۷:۴۵
        دست بوسم استاد
        کاملن حق باشماست خندانک مصرعی مذکور اشکال وزنی دارد و اکنون که بیاد می آورم قبلن کلمه مورد نظر را هم برایش انتخاب کرده بودم اما چون کلمه ها، متعدد ، جابه جا و جایگزین می شود این اتفاق پیش می آید جالب اینجاست که علی رغم چندین مرتبه مرور متوجه آن نشده ام ، راستش شاید نخواسته ام که بشوم خندانک
        شما با این کار بسیار بجا و اموزگارانه خود را در قلب بنده جا کرده اید خندانک . خندانک خندانک
        پس بدین گونه اصلاح می کنم:
        خوابش گرفت، وقت گذر از پگاه من

        در ضمن استفاده از کلمه (رنگ) بجای کلمه (نقش) معنا و زیبایی ملموس تری به این مصراع می دهد.
        کلن موافقم و دستمریزاد خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد جهانگیری
        چهارشنبه ۱۵ دی ۱۳۹۵ ۱۳:۴۹
        آخر رسید، راه تو بر کوره راه من
        ماندی چگونه بگذری از پرتگاه من

        برشانه های سنگی ام گریه ات گرفت
        باران گرفت قامت خرداد ماه من

        چاهی برای دردُ دلت هیچ جا نبود
        دردت فرو نشست در اعماق چاه من

        فرهاد بودُ تیشه و بر بند بند من
        ترسیم می شدی همه در کارگاه من

        آری نشست رنگ خیالت به سنگ ها
        برتپه هـــای ممتدوســـردوسیاه من

        تا مغز استخوان همه سوزت فرا گرفت...
        بغضت کشید عکس تورا در نگاه من

        آنی که بُرد خواب مرا تا ستاره ها
        خوابش گرفت ،وقت گذر از پگاه من

        ای یاد واره ای که خیالت غریب ماند
        بارانی است قامت خرداد ماه من
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        3