یلدای بارانی

ای تمام ترانه‌ی هستی
در رگم ای امید روح افزا
ای شکوه سیاه طولانی
برق چشمان من در این یلدا
-------
عطر بارانِ من ، شمیم چمن
با تو ام ای تراوش مهتاب
نازک واژه های شعر من
چینی ترد خلوت سهراب
--------
ای تمام وجود و قصه‌ی عشق
با تو ام تا به کی دل آزاری
تا به کی چشم بی رمق بر راه
تا به کی اشک و حسرت و زاری
--------
با که گویم که سخت دلتنگم
ساحل را ببین چه طوفانی است
بُغض و رعدم بیا ببین هر شب
بی تو اینجا همیشه بارانی است
--------
کاش می شد سری به هم بزنیم
یاد ایام رفته باز آید
کاش می‌شد در این شب یلدا
شادی قلب خسته باز آید
--------
کاش می‌شد شبی از این شبها
از حضورت ستاره سر بزند
دفتر شعر خسته‌ی ما را
برگ دیدار تو ورق بزند